اخیراً امامان جمعه اصفهان و بجنورد از نیروی انتظامی خواستهاند فضا را برای زنان بی حجاب نا امن نمایند. بی حجابان را هنجار شکن و قانون شکن نامیدهاند و خواستار برخورد با آنها شدهاند. سخنان این دو امام جمعه محترم واکنشهای زیادی را در جامعه و فضای مجازی در پی داشته است. امام جمعهی محترم اصفهان در سالهای قبل نیز بیاناتی در مورد بی حجابان داشتهاند که در پی آن خواسته یا ناخواسته اسید پاشیهای زیادی بر روی زنان بی حجاب یا بد حجاب صورت گرفت. برخی محافل تعداد قربانیان آن حوادث تلخ و ناگوار دراصفهان را12 نفر اعلام کردند.
اینکه افرادی بیایند و به خودشان اجازه دهند و زنان به اصطلاح هنجار شکن یا قانون شکن را به این شکل وحشیانه مجازات نمایند دل بسیار بیرحمی میخواهد. انسان باید به آن درجه از بیرحمی و سبعیت رسیده باشد تا درمورد دیگران چنین تصمیم بیرحمانهای بگیرند. اینها سر و صورت چند زن بی گناه را سوزانده و چشمشان را کور کردهاند. چشم انسان آنقدرها ارزش دارد که نمیشود آنها را با کل دنیا معاوضه کرد. وقتی چشم انسان کور و صورتش سوخته و خراب شود دیگر زندگی برای او تاریک و بی ارزش میشود. دیگر آنها زندگی نمیکنند فقط زنده هستند. هر کس این صحنهی دلخراش را روی یکی از فرزندانش تجسم نماید دیگر دل دماغی برای زندگی نمیماند و درد و رنج خانوادهی قربانیان را بهتر و بیشتر درک خواهد کرد.
افرادی که درطول سال 1393 توانسته اند خودشان را قانع کنند و به این جنایت دست بزنند قطعاً یا اعتقادات بسیار جزمی دارند یا به یک ایدئولوژی برتری اعتقاد دارند تا به آن اعتقادات یا ایدئولوژی آسیبی نرسد. اینها افراد دگم اندیش و متعصب هستند. تنها اعتقادات خود را بر حق میدانند. تکثر و تنوع را نمیپذیرند و سبکهای مختلف زندگی و ظاهر شدن در ملاء عام را به رسمیت نمیشناسند. این افراد مغز شویی شده بودهاند و گرنه بدون اعتقادات جزمی وفی البداهه و نیندیشده و یکباره نمیتوانستند وارد چنین کارزار خطرناک شوند.
این قضیه یک طرف دیگر هم داشت ولی آنها هنوز وارد عمل نشده اند. فکر می کنم در آینده هم وارد نخواهند شد چون آنها سبکهای مختلف زندگی را برسمیت می شناسند. حالا فرض کنیم مخالفان حجاب هم به طرفداران خود دستور دهند به صورت زنان و دختران محجبه اسید به پاشند چه وضعی بوجود خواهد آمد؟ یک نا امنی تمام عیار. ترسی همگانی وشکاف و دوقطبی عظیم.
وکلای قربانیان اسید پاسی اصفهان اعلام کرده اند این پرونده ها بدون اینکه به نتیجه مشخصی برسند مختومه و بسته شده اند. سئوال اساسی این است اگر قربانیان این جنایات هولناک زنان و دختران محجبه بودند پرونده ها چنین سرنوشتی پیدا می کردند؟ پس معلوم می شود کسانیکه دست به چنین جنایتی زده اند پشتشان به یک جایی گرم بوده و می دانستند که دستگیر و مجازات نمی شوند.
امامان محترم جمعه بیشترشان علی الاغلب مصونیت دارند. در مورد دیگران به راحتی قضاوت می کنند. بعضیهایشان متوجه عواقب سخنانشان نیستند. اگراشتباه کردند باز خواست و برکنار نمی شوند تا هنگام سخنرانیها مواظب اظهار نظرهای خود باشند. اما اگر یک روزنامه نگار یا خبرنگار مستقل یا نویسنده یا روشنفکر یا فعال مدنی در انتقاد از حکومت و جامعه اشتباه بکند در مورد آنها مو را از ماست بیرون می کشند. تبعیضهای حقوقی که می گویند اینهاست.این تبعیضها به جایی رسیده است که دیگر کسی ازدیدن و شنیدن آن تعجب نمی کند. امیدوارم پرونده این جنایات هولناک برای همیشه بسته شود و هیچکس بدون محاکمه عادلانه و منصفانه از روی هوا وهوس اینگونه دردناک مجازات نشود و تمام زندگی را از دست ندهد.
نظر شما چیست ؟