تورکمن نیوز - یادداشتها: معلمان بار دیگر آمدند، چه معصوم خفته بودند در لباس سپید احرام، کفن پوشن بودند با پیش بند قرمز نام کاروان، با چشمان بستهشان میشد شوق دیدارشان را احساس کرد. حاجیان با بوی مکه آمدند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تورکمن نیوز، روز گذشته در همایش بزرگداشت معلمان و تجلیل از معلمان شهید در فاجعهی منای شهرستان گنبد کاووس، معلم نمونه و دلسوخته «آسیه پدری» فرزند معلم فداکار، شهید «حاج نازمحمد پدری» نثر زیبایی در مدح معلمان مهاجران الیالله قرائت کردند که در ادامه توجهتان را به آن جلب میکنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیم به شهدای منا که با فداکاری خود به ما درس انسانیت آموختند
داغ فراغ دیگر رمقی برای بازماندگان نگذاشت جز رویاهای بودن با حاجیان رفته، برای ما این رویاها بسان قطره آبی بود ولی آن را هم زمان از ما گرفت.
قلبمان قلعه نوا و موسیقی خوش هجرت یاران به سوی الله بود که نوا و آلت نوا را از ما گرفتند. صدای هلهلهی خوش بدرقه از جایی جایی گنبد به آسمان بلند میشد و خداحافظ حاجیهایی که گفته میشد و دیدار و لمس و احساس آخر در حال نمایش در گذر زمان بود و نگاه، نگاههای آخر بود.
شعلهها میزد از چشمان حاجیان، گفتهاند، آتشکدهایست در قلب عاشقان و محفل آن در دو دیده عاشق است و فروزاننده آن چهره معشوق، حاجیان عاشق بودند عاشق حق و خدا.
نگاه کنید، های مردم، بر حاجیان نگاه کنید و فلش اشک چشمان را بزنید و یک عکس یادگاری از این بزرگ مردان و شیر زنان در ذهن بیندازید و در حافظه ثبت کنید که آخرین بار است که آنها را میبینیدهر سبزهایی که جوانه میزند و رو به کرانه مینهد، ندای جاودانه عاشقانه خود سر میدهد و عارفانه بر دل یار سفر میکند. حاجیان نیز عازم سفرند، زیبا، خفتنی، حاجیان بسان مطرب عاشقانه دور از دید معصیت نواختند و نهایت عشق را رساندند و چشم بستند و میخوردند و جان عاشق نوش شد و همچون پروانه با آتش یکی شدند.
خبرها میرسد لرزه در اندامها میاندازد، خبر تلَه شدن پیکر پاک حاجیان، خبر بیآبی همچون صحرای کربلا برای حاجیان، خبر فریادها و فغانهای حاجیان، آب را بستند راه را بستند، تکرار و تاریخ رخ داد.
انتظار، انتظار صحت و سلامت حاجیان، مانع از اشک چشمان ماندگان ...
چرا خبری نیست مادر کجایی، چرا خبری نیست پدر تو کجایی، یک روز، دو روز، یک هفته، یک ماه، چهار ماه، چهار ماه!! تا الان تو کجایی، چرا باز نمیآیی انتظار سخت است با لبخندی زیبا و نگران رفتی چرا مکه تو را پس نفرستاد، خدایت عاشقت بود؟!
حاجیان برگشتند، سخنها گفتند از آنچه دیده بودند و خبرها دادند ولی مفتی وهابی عربستان از قضا و قدر الهی سخنها راند، حاجیان از دسیسه و توطئه آل سعود گفتند و آل سعود از خدماتش به دنیای اسلام داد سهن سردادند.
حاجیان از آب پاشی مشکوک بالای سر در منای رمی جمرات و از سرگیجه و تهوع و از بیحسی و بیحالی گفتند و آل سعود از مرحمت ناکردهاش و از یک قطره آب نداده به حاجیان چون در صحرای کربلا، یاوهها سردادند و سر آخر آقایان آیتالله العظمی خامنهای آنچنان مشت کوبندهای بر یاوه سرایان کوفت که دیگر لام تا کام، حرفهای یاوه سرندادند و به تکاپو افتادند تا خشم ایران را فرونشانند، چرا که گفتند: دولت عربستان حق ندارد حتی یک تن از شهدای ایران را در خاک خود دفن کند و باید تا نفر آخرشان به آغوش وطن باز پس فرستند وگرنه با جواب قاطع یاران مواجه خواهند شد.
پاپس کشید، سراسیمه به انتقال اجساد ایرانیان پرداختند، کارشکنیها کردند، پیمان شکنیها کردند. حرم امن را نا امن کردند، زلزله انداختند داخل سردخانه، زنده داخل کانتینرهای کذابی و سرآخر، در برخی خانوادهها انتظار به پایان رسید و برخی دیگر تاکنون منتظر حاجیهایشان، تا مگر خبری رسد. خدا صبرشان دهد.
معلمان بار دیگر آمدند، چه معصوم خفته بودند در لباس سپید احرام، کفن پوشن بودند با پیش بند قرمز نام کاروان، با چشمان بستهشان میشد شوق دیدارشان را احساس کرد. حاجیان با بوی مکه آمدند. حاجیان معلم عاشقانه آمدند. تا نظارهگر موفقیتهای شاگردانشان باشند تا به آنان ببالند و افتخار کنند اینان از قبل سوختن راه و شغل انبیاء آموخته بودند و اکنون پروانه وار بر دل آتش نشستهاند، چرا که اینان معلم بودند. ساراگل شیروانی دبیری صادق، شهناز علاقی معلمی دلسوز، آمنه آق معلمی مشتاق، حمیده ایازی مهربان و الیاس کوسلی محکم، گلدی بایی مارامایی قاطع، دردی ملا طاهری جدی، عبدالله ایگدری حامی، عبدالحلیم قاضی آرام، صفرمحمد حیدری متین، تاج محمد پاریخی که جایش در جایی جایی این مرز و بوم خالی مصمم و نازمحمد پدری محکم و استوار.
اینان آمدند تا با تمام وجود و خلوص نیتشان این روز عزیز را، روز معلم را به تمامی همکاران در این مرز و بوم مقدس ایران اسلامیم تبریک بگویند.
حاجیان منا چشمانم تا روزی که شما را دوباره بیند، بازخواهد ماند. حتی سنگینی خاک قبر نیز آنرا نتوان بست و حتی زمین با همه قدرت از حبس صدای تپش قلبم برای احقاق حق شماها عاجز خواهد ماند.
با دستان باز به امید روزی که دوباره شماها را در برم احساس کنم خواهم ماند.
«برای شادی روح تمامی شهدای اسلام و انسانیت صلوات»
آسیه پدری/15 اردیبهشت 1395
در حادثه دلخراش منا 465 حاجی ایرانی جان خود را از دست دادند، استان گلستان 49 شهید داشت و 31 نفرشان از مردم دلاور و شهید پرور ترکمن صحرا و شهرستان گنبد کاووس بودند.
شبکه خبری گلستان و ترکمن صحرا:
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمییابند.
نظرات منتشر شده مخاطبین به منزله تایید یا رد آن توسط تورکمننیوز نیست و تنها در جهت رعایت حقوق نظر دهندگان انتشار مییابد.