گرچه ادعایی در مراتب سلوک شعر و شاعری نیست ولی هرگاه رباعیات خیام را میخوانم، چهره مرد آزاد و دلیری از او در خاطرم نقش میبندد که با همین اشعارِ سهل و ساده به پیکار با جزماندیشی و باور پرستی برخاسته و سرسپردگانِ بُتِ معنا را به باد انتقاد و سرزنش گرفته است. خواننده اش با کانتکست و محتوای نوشته هایش به راحتی ارتباط عاطفی و معنایی میگیرد و با آن همذات پنداری میکند. رباعیات خیام، سرشار از مضامین زلال انسانی و زمینی است و چون شربتی گوارا، جانهای تشنه و سرگشته را آرام میکند. وچرایی الهام گیری شاعر ترکمنستان قوربان نپس در ترجمه بخشهایی از اشعارش میتواند دلایلش را در متن مذکور یافت که دوتا دنیای ساده و بی آلایش را به معبر آرامش و سرخوشی پل میزند. از دل اشعارش میشود به عقایدش پی برد به این مضمون که هر کس که در این دنیا بتواند شاد زندگی کند و از زندگیش لذت ببرد، بطور حتم بعد از مرگش نیز در بهشت خواهد بود. معتقد است اگر کسی زندگی شادی داشته باشد به طور طبیعی نه به کسی ظلم می کند و نه تفکرات منفی نسبت به دیگران دارد. پس دنیا و آخرتش برای او بهشت خواهد بود.
از آنجا که این دو مولفه (آرامش و سرخوشی) که بزرگترین نعمت در دنیای سررشته کلاف گم کرده( کله وینگ اوجئ یئتن زامان) میباشد’ و درعین حال حلقه مفقوده و پاشنه آشیل زندگی و عمر انسانی کنونی نیز میباشد. پس بنابراین میطلبد اردوگاه ادبیات و فرماندهان لشکرش به واکاوی و اکتشاف غنای محتوایی اشعار خیام بیشتر بپردازند و با مطالعه تطبیقی با اشعار کریم غوربان نپس و مختومفلی یا دبگر شاعران شاید نمای جالبی به دنیای ادب و درونیات ببخشند …
گردون نگری ز قد فرسوده ماست
جیحون اثری ز اشک پالوده ماست
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ماست
«خیام»
نوشته: دکتر رشید نافعی
نظر شما چیست ؟