پویش “صاحبخانه خوب” مدتی از طریق برنامه “عصر جدید” ترویج شد. طرحی که بنا داشت صاحبخانه را به رعایت انصاف و مدارا ترغیب کند و “بحران اجارهخانه” را کنترل کند و ناامیدی مردم از وضعیت افسارگسیخته قیمت اجارهبها را به امید تبدیل کند.
این طرح ذاتا طرح قابلتقدیری است و امید است که اینگونه اقدامات خیرخواهانه افزایش پیدا کند. اما پویش “صاحبخانه خوب” دو بحران موجود در سطح جامعه را ناخواسته آشکار کرد:
۱. دولت در بخش مسکن برنامه و طرحی ندارد
بخش مسکن در ایران پیشقراول توسعه اقتصادی است و مشاغل زیادی به بخش مسکن وابستهاند؛ بهنحویکه با رونق مسکن، رونق میگیرند و با رکود مسکن، وارد رکود میشوند.
وقتی در سال۱۳۹۲ دولت آقای روحانی وارد پاستور شد، با اتخاذ سیاست پولی انقباضی تلاش کرد تورم را کنترل کند و نقدینگی را از سطح بازار جمع کند و هیچ توجهی نشد که این سیاست ممکن است بخشهایی را وارد رکود کند؛ از جمله مسکن.
از ابتدای سال۹۲ تا اواسط سال۹۶ رکود عمیقی بر بخش مسکن حاکم شد و دولت اقدامی برای بهبود بازار مسکن انجام نداد.
به تعبیری، دولت سعی کرد حدود ۵سال بخش مسکن را با سیاست انقباضی کنترل کند و در این مدت، تولید مسکن به حداقل رسید و همچنین، تعداد معاملات کاهش پیداکرد.
سال۹۷ به دلیل نوسانات شدید ارزی، بازار مسکن هم “شرایط بیمارگونه” پیداکرد و در این شرایط، تعدادی از انبوهسازان مسکن جهت تولید مسکن مجدد وارد بازار شدند و طبیعتا تعداد خریداران هم افزایش یافت و در سال۹۸ هم آغاز رکود مجدد در بازار مسکن را شاهد هستیم.
نه شرایط سالهای ۹۲تا۹۶ و نه شرایط سال۹۷ و نه شرایط چندماهه سال۹۸، نکتهای ندارد که بهواسطه آن بتوان از سیاستهای دولت در بخش مسکن دفاع کرد و بهنظر میرسد که در طول این ۶سال اخیر از عمر دولت آقای روحانی، بخش مسکن فاقد برنامه بوده است و این معضل با هیچ پوششی کتمان نمیشود.
با این اوصاف تصور کنید در طول این ۶سال چه تعداد متقاضی خرید آپارتمان در بازار وجود داشتند که بهخاطر عدمتولید آپارتمان، این افراد ناچار شدند سراغ آپارتمان استیجاری بروند و چه تعداد افرادی بهعلت نداشتن پول کافی به دنبال یافتن منزل استیجاری بودند.
واضح است که بازارمسکن در این ۶سال با دو گونه “مشتری خرید” و “متقاضی اجاره” مواجهه بوده است؛ در شرایطی که عرضه و تولید آپارتمان محدود بوده و طبیعی است که قیمت رهن واجاره افزایش بیرویه داشته باشد.
بنابراین، بیآنکه به کارکرد ضعیف دولت در این چند سال توجهی شود، پویش “صاحبخانه خوب” چه میتواند کند؟ آیا میتواند تعادل بین انبوهی از مشتریان و تعداد کم آپارتمان ایجاد کند؟
وقتی دولت در انجام وظایف خود کوتاهی کرده، با چه منطقی بپذیریم که پویش “صاحبخانه خوب” میتواند بحران اجارهبها را کنترل کند؟ البته، ذات چنین پویشهایی ستودنی است؛ ولی تا وقتی زیرساختهای اجرایی مهیا نباشد، از مردم نمیتوان انتظار زیادی داشت.
۲. کمرنگ شدن باورهای دینی در بین مردم
پویش “صاحبخانه خوب” تلاش میکند انصاف را در جامعه نهادینه کند و انتظار دارد صاحبخانه با مستاجر مدارا کند.
ولی سوال اینجاست که چرا در جامعهای که فرهنگ عمومی آن بر اساس آموزههای دینی تنیده شده؛ احکام اخلاقی دین کمرنگ شده است؟ مگر متولیان دینی فرصت کافی نداشتند تا فضایل اخلاقی را نهادینه کنند؟
بهنظر میرسد باورهای دینی در بین مردم رنگ باختهاند و تعداد کمی از افراد به توصیههای دینی اهمیت میدهند و فضایلی مثل انصاف برای خیلی از افراد، چندان موضوعیتی ندارد و نمیتوان انتظار داشت که مردم با دیدن چنین پویشهایی یکباره دگرگون و منصف شوند.
فراگیر شدن آموزه.های دینی در سطح جامعه روند پیچیده و زمانبری است و اگر سه عنصر آموزههای اصیل دینی، متولیان امور دینی و رفتار متولیان امور دینی بهصورت شفاف در معرض دید عموم افراد قرار گیرند؛ گرایش مردم به رعایت احکام اخلاقی و یا رویهای غیر از آن معلوم میشود.
در واقع، همه نهادها و افرادی که مسئولیت دینی دارند و برحسب نقشی که به آنها محول شده بایستی سخنانی بیان کنند که محتوای دینی دارد، بیش از دیگر افراد جامعه در برابر “کمتوجهی مردم به آموزههای دینی” مسئول هستند و مردم وقتی به رعایت توصیههای دینی اشتیاق نشان میدهند که سخن متولیان دینی با رفتار آنها انطباق داشته باشد.
نظر شما چیست ؟