معمولاً در نوشته های روشنفکری و توسعه یافتگی عقلانیت همزاد و معطوف بر واقع گرایی و احترام به حقوق افراد بشری از هرجنس و مسلک مدنظر قرار میگیرد.
از این منظر در وضعیت کنونی عقلانیت میتواند آن ارتباط منطقی آشکار بین ایده ها، سلائق ٫استدلالها و گزاره ها باشد به گونه ای که در پیوند با یکدیگر یک کل را بسازند و تمامی اقشار جامعه ضمن احترام به افکار وسلایق همدیگر بتواند در کمال آرامش و حرمت و اعتماد به همدیگر بتوانند در کنار هم در امنیت زندگی کنند. فلذا اگر واقعا خواستار آن باشیم که فرهنگ سیاسی یک جامعه در مسیر عقلانی شدن قرار گیرد، در ابتدای امر به آرامش سیاسی و حرکت در جهت نهادینه شدن آن آرامش متاثر از عقلانیت جمعی درساختار سیاسی نیاز است…
با این دیگاه نگارنده ضمن گوش سپاری به سخنان ایشان٫ نوارقلب سخنان جناب آقای خاتمی با پیشنهاد گفتگوی تمدنها خطاب به جهانیان نیز بر ذهنم زیگزاک می شد. که مورد انتقاد خیلی از کارشناسان سیاست و اجتماع واقع شده بود که اشاره میکردند آن پیشنهاد گفتگو را نخست باید فرهنگ سازی آن گفتگو در داخل کشور انجام دهید تا اثرات یک افکار عمومی معتمد٫ قانع و راضی از حسن اعتماد به مبادی ذیربط را به عنوان نقش عقبه و اهمیت افکار عمومی از منظر تماشاگران بازی دموکراسی در چشم جانیان خارج جلب توجه نماید.
با این دیدگاه سوالاتی پارادوکس وار برایم ایجاد میگردید. و شاه بیت آن سوالات این بود آیا تا وقتیکه که ما نتوانیم بدوا در داخل کشور٫ آن نوع عقلانیتی را که بتواند اعتماد داخلی بین دولت- ملت را به عنوان عقبه حمایتی در بدنه جامعه و افکار عمومی پشت سر دست اندرکاران داشته باشیم٫ آیا خواهیم توانست آن اشارات ذهنی و آن پیام عقلانیت از منظر خودمان را به خارج و دیگر جهانیان آن هم در این دنیای شفاف و حساس به افکار عمومی غالب نماییم؟!
آیا نمیطلبد با نگاهی فرصت آمیز نسبت به تمامی آحاد و اقشار جامعه از هر نظر و دیدگاه و جنس و زبان و عقیده ٫سرنخ تسبیح عقلانیت از چهار گوشه مملکت به همدیگر بسته شود تا همگی داخلیان بتوانند هر کدام گوشه اش را بگیرند و با اعتماد عمومی٫ عقلانیت را تسبیح بکشند؟!
✍️ رشید نافعی
عضو هیات تحریریه ترکمن نیوز
نظر شما چیست ؟