به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی ترکمن؛ از دیر باز هنگام بروز اختلافات میان تیرهها وطوایف ترکمن گروهی تحت هردو نام یاش اولی و آق ساقّال جهت حل و فصل اختلافات وبرقراری سازش وصلح، پادر میانی مینمودند. وجود این قشر که از افراد مورد احترام وعقلای قوم تشکیل شده بود به عنوان یک مرجع داوری بی طرف و مقبول اجتماع، رافع بسیاری از تضادها در بین مردم ترکمن بود. به مرور زمان با تخت قاپو شدن ترکمنها توسط رضاخان و تاسیس و استقرار نهادهای رسمی چون عدلیه و سپس دادگستری هرچند نقش این نهاد سنتی کمرنگ شد اما به کلی از میان مردم رخت برنبست و در مواردی چون امور حسبیه وازدواج و طلاق ترکمنها ترجیح دادند به جای حل و فصل مسائلشان توسط مراجع رسمی، این امور را میان خود و با واسطه قرار دادن یاشاولیها و یا آقساقّالها و به تعبیر عامه به طور “کدخدامَنِشی”رتق وفتق نمایند.
با این حال، بایستی اذعان داشت این نهاد مهم علیرغم سابقهی تاریخیاش در سالهای اخیر تنها به شکلی صوری در مراسم عروسی و تقسیم ارث و میراث و امثالهم به موجودیت خود ادامه می داد. تا اینکه درجریان اولین انتخابات شورای شهر گنبدکاووس عدهای تحت عنوان یاشاولی سعی نمودند جهت تقویت وحدت کلمهی مردم در مورد دادن رای به گروهی از نامزدها تحت نام” ائتلاف هفت” پادرمیانی نمایند و موفق هم شدند. اما بعداً عدهای از این افراد برخلاف تعهدی که داده بودند یا از کاندیدای بخصوصی در انتخابات مجلس حمایت نمودند یا خود به عنوان نامزد پا به میدان گذاشتند که این مسئله باعث رنجش خاطر بسیاری ازمردم وفعالان انتخاباتی گردید. به این ترتیب جایگاه یاشاولی در بین مردم زیر سوال رفت وضربهی سنگینی به اعتبار نهاد یاشاولی وارد شد. تا جایی که در دورههای بعدی انتخابات شوراهای شهر و مجلس به علت بی اعتنایی مردم به این یاشاولیها، نتیجهی انتخابات واگذار گردید. شکستهای پی درپی ناشی از این فضای بی اعتمادی، کل دورهی هشت سالهی ریاست جمهوری احمدی نژاد را در بر می گرفت.
در این مدت سایهی یاس و ناامیدی بر جامعهی اکثریتی ترکمنها سنگینی میکرد به طوری که میل و رغبت مردم برای شرکت در رایگیری بشدت تحلیل رفته بود. واگر گفته شود هرگونه سخنی در باب تشویق مردم به شرکت در انتخابات با تمسخر مواجه می شد سخنی به گزافه نیست. در چنین جوّی بود که اینجانب سنگ بنای جریان “آغزی بیرلیک گنگشی” را نهادم و با یاری بسیاری از روشنفکران، شعرا و نویسندگان و سایر افراد پیشرو و دلسوز جامعه از اقشار مختلف مردم و پیوستن گروههای مختلف فعالین انتخاباتی، این جریان توانست در انتخابات شورای شهرگنبدکاووس موفق شود. نام این جریان راشاعر ارزشمندمان عبدالقهار صوفی راد پیشنهاد کرده بود و در جریان همفکری و رایزنی بسیاری اصحاب محترم رسانه مانند آقایان آنا محمد بیات، امان محمد خوجملی، عبداللطیف ایزدی، عبدالمناف آق ارکاکلی، منصور طبری، عاشورمحمد رئوفی، فرهاد قاضی،داوود آورند، بهروز ایری، حاجی محمدکر، رضا ایری، شاپورقاضی وبیشماری از برادران و خواهران غیور دیگر حضور داشتند که گرچه شایستهی تقدیر وتشکر اند اما شاید راضی به ذکر نامشان در این نوشته نباشند. به هر ترتیب جهت ایجاد وحدت کلمه بین قاطبهی مردم، نظر مساعد نمایندگان و کاندیداهای ادواری مجلس و فعالان انتخاباتی مورد احترام مردم هم جلب گردید. هرچند اینجانب بعلت اشتغال به تحصیل دورهی دکترا نتوانستم به طور منظم در جلسات انتخاباتی حضور داشته باشم لیکن در همان تعداد جلساتی هم که حضور داشتم نه به عنوان آغازگر این امر خیر بلکه یک شهروند عادی حاضر بودم و تا امروز هم این موضوع را در هیچجا مطرح نکردم و جز تعدادی انگشتشمار ازدوستان، اکثر مردم از این موضوع آگاه نبوده و نیستند. اشخاصی که به عنوان یاشاولی معرفی شدند با توصیهی دوستان و تائید اینجانب انجام شد که متاسفانه بعدا خود همان دوستانی که این افراد را به عنوان یاشاولی معرفی کرده بودند توسط برخی از همان یاشاولیها به حاشیه رانده شدند. اما نهایتا کل جریان به خیر و خوشی پایان پذیرفت، معهذا از آنجا که اینجانب در احیای واعادهی اعتبار این یاشاولیها نقش داشتم خود را مسئول تبعات ایفای این نقش دانسته با توجه به بالا گرفتن قضیهی انتقاد از عملکرد بعدی ایشان از طرف برخی منقدین محترم رسانهای، خود را ملزم به ارائهی این توضیحات به افکار عمومی میبینم.
البته بایستی زیر این موضوع مهم خط کشید که “آغزی بیرلیک گنگشی” صرفا یک جمع انتخاباتی متشکل از یاشاولیها نبود، بلکه سنتزی از ترکیب روشنفکران، یاشاولیها، نمایندگان و کاندیداهای ادواری مجلس، فعالین شناخته شده انتخاباتی ذی نفوذ بود اما همه اینها برحسب یک اشتباه رایج به حساب یاشاولیها نوشته شده و میشود. به عبارت دیگر آنچه باعث موفقیت در انتخابات شورای شهر گردید حرکتی به نام “آغزی بیرلیک گنگشی” بود نه یاشاولیها. آنچه بنام یاشاولیها از آن یاد می شود تنها بخش کوچکی از حرکت آغزی بیرلیک بود. در جریان تعیین یاشاولیها اینجانب با برخی اساتید محترم دانشگاه نیز جهت حضورشان درجمع یاشاولیها صحبت و از آنها دعوت کردم لیکن ایشان ضمن اینکه اینجانب را مورد لطف قرار میدادند عدم اعتماد خود به برخی از افرادی که در جمع یاشاولیها حضور داشتند را ابراز داشته، به همین دلیل از حضور در این جمع عذر خواستند. با این همه اینجانب ایجاد وحدت را در گرو پرهیز از سوء ظن به یکدیگر دانسته معتقد به اعطای فرصتی دیگر به این یاشاولیها بودم. هرچند می دانستم آن اساتید محترم بیراه نمیگفتند.
توجه همهی دوستان دست به قلم (که نقد کردن حق طبیعی شان است و می دانم از سر دلسوزی انتقاد میکنند) را به این نکته جلب میکنم که ایجاد وحدت بین مردم و فعالیت اجتماعی در این جهت کار سادهای نیست و نیاز به سعهی صدر و تحمل مرارت و مشقت فراوان دارد. آنها که شرایط روحی جامعه و تشتت آرای مردم در آخرین انتخابات شوراها را از نزدیک میدیدند بهتر از اینجانب میدانند چه کار شاقّی به انجام رسید. بارها آنچه رشته شده بود چه بسا با ندانم کاری برخی از همین یاشاولیها نزدیک بود پنبه شود. اینجانب و دوستانم هزینههای سنگینی برای فعالیت انتخاباتی خود پرداختیم. فعالیت ما یک فعالیت اجتماعی در چارچوب قوانین مملکت بوده وهست. اما برخی افراد تنگ نظر و کم سواد که در جلسات حضور دارند و قبل از اینکه شما به منزلتان رسیده باشید گزارشات مغرضانه یا کژاندیشانهای از شما را به برخی مراجع ذیربط ارسال میکنند باعث ایجاد دردسر برای شما می شوند.
بعد از موفقیت مردم در تعیین نمایندگانشان در شورای شهر وانتخاب شهردار وقتی طبق معمول برای تعطیلات به مملکت رفتم بخاطر همین گزارشات بیاساس که در آن از بنده به عنوان یک ناسیونالیست تندرو که با تعیین شهردار غیرترکمن مخالفت میکند یاد شده بود، پاسپورتم را در فرودگاه از من گرفتند و دوماه طول کشید تا توانستم مسئولین محترم مرجع مربوطه را قانع کنم فعالیت اینجانب در چارچوب موازین قانونی وحقوق شهروندی و با حسننیت همراه بوده و گزارشات مزبور صحت نداشته است. با این همه همین شهرداری که من بخاطر انتخابش هزینه پرداختهام وقتی دوبار برای ملاقاتش رفتم از ملاقات با اینجانب امتناع نموده وحتی تماسی تلفنی با من نگرفت، با این وجود هیچ گاه سخنی علیه ایشان بر زبان نراندم زیرا اینجا مسئله منافع مردم شهر است نه حب و بغض شخصی من، همچنانکه علیرغم نارضایتی جدی از عملکرد ضعیف بعضی اعضای محترم شورای شهر و رفتار دوراز شأن برخی از یاشاولیهای گرامی نیز تاکنون از گله و شکایت خودداری نمودهام. البته این موضوع بدان معنا نیست که باید نسبت به عملکرد ایشان بی تفاوت باشیم. من هم مثل تک تک افرادی که در انتخاب ایشان نقشی داشته اند وظیفه دارم به نقد عملکرد این عزیزان بپردازم، لیکن در زمانی مناسب که البته فرا خواهد رسید. اما در این میان بایستی منفعت، وضعیت و ذهنیت جامعه را هم از نظر دور نداشت زیرا بعضی وقت ها انسان مجبور میشود بخاطر منافع عمومی، مدتی دندان روی جگر بگذارد وحتی خون جگر بخورد. همان کاری که دو سال است من میکنم.
نوشته: دکتر جلالالدین سیدی
نظر شما چیست ؟