غافل از اینکه این در بلند مدت می تواند به یک معضل بزرگتر قبل از خودش که برای فراموشی آن به آن پناه برده اند، تبدیل شود.
من با یکی از جوانان روستای خودم که گرفتار این موضوع بود سوال کردم و گفتم: شما چه جوری گرفتار شدین؟ او در جوابم گفت: (( شما خودت می دانی که پدر و مادر ما فقیر و معتاد بودند. بد بودن این موضوع را کسی به ما تذکر نداد. ما خیال می کردیم چیز خوبی است مانند غذا حتماً باید مصرف کرد. همه ی اعضای خانواده ی ما معتاد هستند چون همه خیال می کردند چیز بدی نیست. این تقصیر پدر و مادر ما بود به بچه هایش هشدار نداده است)).
این جواب واقعاً تکان دهنده بود که ما چقدر گرفتار فقر فرهنگی هستیم. همچنین این داده ی خام نشان می دهد، نسبت به قبل از انقلاب خلاف کاری زنان بیشتر شده ولی هنوزبه پای مردان نرسیده و با مردان خلاف کار فاصله زیادی دارند. یعنی زنان نسبت به مردان سالم تر و آبرومندتر هستند. حتی دختران هم نسبت به پسران سالم تر و آبرومندتر هستند.
به عنوان مثال سیگار کشیدن در میان پسران یک امر معمول است ولی در مورد دختران به ندرت چنین چیزی دیده می شود حتی یک در هزار هم شاید پیدا نشود. آن دوست ما همچنین گفت: ((در میان آن 140 نفر معتاد فقط یک نفر دزد وجود دارد که مال مردم را می دزدد. ولی بقیه با کار و زحمت زندگی می کنند و آدم های آبرومندی هستند و به حفظ آبروی خود بسیار حساس هستند)).
اما به نظر من این افراد نسبت به آدم های سالم و غیر معتاد در درازمدت از لحاظ جسمی زود پیر و فرسوده می شوند و عمر مفید آنها برای جامعه زود تمام و سربار خانواده می شوند. این افراد در مقابل انواع اقسام بیماری ها بسیار آسیب پذیر هستند و هزینه های زیادی در هنگام بیماری و پیری و از کار افتادگی به خانوار تحمیل می کنند. یکی از داده ها نسبت زنان بیوه یعنی زن شوهر مرده (42نفر) در مقابل مردان بیوه یعنی مرد زن مرده(4نفر) می باشد. این نشان می دهد عمر مردان نسبت به زنان کوتاه است و خطراتی که مردان را در هنگام کار تهدید می کند بیشتر از زنان است. یکی از ویژگی های زنان بیوه این است که بعد از مرگ شوهرشان هر گز حاضر به ازدواج مجدد نیستند. من خودم به یکی از آنها که ساکن روستای خودم بود سوال کردم که حدود 50 سال سن داشت و در چهل سالگی هم بیوه مانده بود گفتم: چرا مجدداً ازدواج نمی کنید؟ جوابش حیرت آور بود و گفت: من حاضرم به گور بروم ولی به شوهر نروم. در صورتی که شوهر قبلی او آدم بدی نبود.
خیلی ها عدم ازدواج مجدد زنان را استقلال مالی آنها می دانند. اولا آنها حقوق اندکی از کمیته ی امداد دارند و بعد هم کارگری می کنند. ولی درعوض مردان بیوه حتی در سن هشتاد نود سالگی آرزویشان زن و ازدواج مجدد است و خیلی خیلی به ندرت اتفاق می افتد که بتوانند دوباره ازدواج بکنند. اما در بعضی جاها دیده شده است که زنان جوان حتی دختران جوان و زیبا با پیرمردان مسن هشتاد نود ساله ازدواج کرده اند تا بعد از مرگ شوهرشان ثروت قابل توجهی نصیبشان شود یا از اول پول زیادی تحت عنوان مهریه گرفته اند تا بعداً با آن پول بتوانند شوهر مناسبی برای خود پیدا کنند. اینکه بعضی ها چرا دخترانشان را قبل از سن بلوغ و قبل از گرفتن دیپلم به ازدواج درمی آورند، شاید به این دلیل باشد درس خواندن هم چندان فایده ای ندارد و انسان با درس خواندن هم نمی تواند برای خود شغل مناسبی در ایران پیدا بکند و نمونه اش تعداد زیاد فارغ التحصیلان دانشگاهی است که بی کار هستند.
در جمع بندی مشکلات این روستا می شود گفت: اولاً ریشه همه ی مشکلات اجتماعی، اقتصادی هستند. ریشه مشکلات اقتصادی هم سیاسی هستند. تا زمانی که این دوتا مشکل اولی حل نشوند فکر نکنم نوبت به مشکلات اجتماعی برسد. می گویند: اگر فقر از در وارد شود ایمان از پنجره بیرون می رود. ایمان همان اعتقادات است. البته خیلی از اندیشمندان هم می گویند مشکل اول ایران فرهنگی است اول باید فرهنگ را اصلاح کرد تا راه برای حل مشکلات دیگر باز شود. البته این دعوای اندیشمندان است من صلاحیت آن را ندارم وارد دعوای آنها بشوم. اما در روستاها افرادی که کارمند وحقوق بگیر دولت باشند خیلی کم است. بیشتر کشاورزان گندم و جو و کلزا و نخود می کارند در فصل های پاییز و زمستان بیکارند و در این فصل درآمد مناسبی ندارند. قبلاً این خلاء را زنان با قالی بافی پرمی کردند آن هم به علت گران بودن مواد اولیه و مقرون بصرفه نبودن قالی بافی، این شغل تولیدی و با ارزش هم دارد به تدریج نابود می شود. خیلی از دختران روستایی دیگر قالی بافی را بلد نیستند و قالی بافی از مادر به دختر منتقل نمی شود. کشاورزان قبلاً در زمستان به پرورش گاو و گوسفند مشغول می شدند آن هم به علت کاهش مراتع که چراگاه دام ها بود و حالا با دستی شدن خوراک دام ها و گران شدن آن، نگهداری دام سال به سال کاهش می یابد. می شود نتیجه گرفت بیشترین مشکل اجتماعی روستاها اعتیاد و بیشترین مشکل اقتصادی هم بیکاری و فقرمی باشد.
✍️ امان محمد خوجملی
نظر شما چیست ؟