وقتی در میدان عمل صاحب این قلم مشاهده میکرد آنها در کمال صداقت و شادی واقعی برای هرگونه موفقیت تیمشان به اعتماد مربیان و مسوولین دیگر پاسخ میدادند و این واکنشها به اوج خود میرسید وقتی همدیگر را به آغوش میکشیدند و برای رسیدن به یک آرمان ورزشی یکدلانه و یکتنانه در کالبد تیمشان هم افزایی انرژی می کردند .
با این دیدگاه سوالی در ذهن نگارنده ایجاد گردید چرا این گونه رفتارها در مورد ما ایرانیان تورکمنصحرا ییان در دیگر حوزه های انتخاباتی و گزینشی- اداری در طول دوران چهل سالگی این نظام سیاسی و اداری صورت نگرفته است و نمیگیرد؟چرا نگاه در این حوزه ها مثل مسابقات ورزشی دموکراتیک و شایسته سالارانه نمیتواند باشد؟مگر جاهایی اعتماد کردید و جواب نگرفتید؟ آیا در طول این چهل سالگی کسی را کاردان و شایسته نیافته اید؟ یا نکند از اول فضا را طوری بسته آید که این دگر مذهبان و دگر زبانان نتوانستند خودشان را نشان دهند؟ و رزومه و عملکردی دست و پا کنند؟!
چطور این دونفر گلستانی- تورکمنصحرایی در میدان عمل دارند خودشان را نشان میدهند؟ و عرق یک رنگی و پختگی در کار و حرفه شأن میریزند؟!
اگر سیستم انتخاباتی ورزشی و مربیان خارجی و داخلی این اجازه را بهشون نداده بود٫ چطور٫ چگونه و در کدام میدان لم یزرعی چنین استعدادهایی بروز و ظهور پیدا میکردند؟ آیا نجابت٫ صداقت و اعتقاد تیمی آنها را نمیشود به سایر حوزه ها و بازیکنان سایر میدانهای اجتماعی٫ سیاسی و فرهنگی تعمیم و تسری داد؟ آیا به این فکر کرده آید که در میدان انتخابات مثل انتخابات ورزشی تیم ملی ٫ از این دگر مذهب و دگر زبانان کسی را اگرمجاز میکردید تا خودشان را کاندیدریاستجمهوری کنند و خودشان را در بوته آزمایش و عمل قرار دهند؟ آیا دقت کرده آید در این استان گلستان زادگاه آن ورزشکاران غیور ملی ٫ مربیان و دست اندرکاران سیاسی و اداری استان در دایره میدان بازی در مورد قومیتها٫ دایره عملشان خیلی تنگ و نزدیک حتی در حد بازیکنان ذخیره هم نیست؟
دقت نموده آید این تنگ نظری ها ربطی به در اردوگاه اصلاح طلب و اصولگرا بودن ندارد؟
چرا با نگاه منافع ملی گرایانه٫ فرض مثال بر افراشتن پرچم کشور٫ نمیتوانیم خرده فرهنگها را صادقانه به خدمت فرهنگ ملی در بیاوریم و در اینگونه میدانها اعم از سیاسی و اجتماعی و اداری نگاه ملی گرایانه فارغ از مذهب و گرایش و سلایق ٫ داشته باشیم؟
آیا دقت کرده اید نگاههای تک بعدی و تنگ نظرانه در کلیه امور به نوعی حالت بازدارند عمل نموده است؟ آیا تا بحال خواسته ایم به سردی وضعیت ٫ بی اعتمادی و بی تفاوتی اقشار گوناگون جامعه نگاهی دلسوزانه بیاندازیم؟آیا نقشه و اراده ای بر اصلاح امور داریم؟
شاید این مطالب دیر گونه است و ولی اینگونه نگاههای با سوالات سقراطی مطرح میگردید چون که عده ای کاملا یکطرفانه و طلبکارانه انتظار دارند این اقوام و تورکمن صحراییان ٫نانوشته و دست و پا بسته در خدمت هر گونه نگاه قیم مآبانه و غیر دموکراتیک آنها باشند و از تمامی روال انتخاباتی آنها بدون چون و چرا حمایت کنند. ولی برعکس چه قدر قشنگ میشد مثل بازی قشنگ این شش بازیکن در زمین بازی ورزش٫ در بین هفت نفر انتخابی کاندیدا های ریاستجمهوری این دگر زبانان و دگر مدعیان نیز نمایندگانی برای انتخاب کردن داشته باشند و مثل زمانی که برای برد و باخت ورزش والیبال ملی کشورشان احساس هم علقه کی و شادی یا غمخواری میکنند در انتخابات ریاستجمهوری نیز بتوانند برای پیروزی یا شکست نماینده شان تراوشات هیجان بکنند واحساس کنند که به حقوقشان و شعور انسانی شأن احترام قایل شده اند. و همان طور که خودشان را همیشه در دیگر حوزه ها٫ یک ایرانی اصیل با هویت خاص میدانند از این منظر نیز چرا نتوانند خودشان را یک ایرانی با هویت اصیل احساس کنند؟!
با این تفاصیل اگر یک مهندسی معکوس در این زمینه ها بکنیم و اگر شما به جای ما بودید و وضعیت ما را میداشتید چه قضاوتی منصفانه از خودتان میکردید؟! پس تا آن زمان و قضاوتی دیگر شاید٫ فعلا بنابر دیدگاه این قلم خردگرایانه است میدانها را برای تورکمنصحرا والیبالی کنید.
✍️ رشید نافعی
عضو هیات تحریریه ترکمن نیوز
نظر شما چیست ؟