تورکمن نیوز: وقتی به موضوع مفهوم حکومت نزد اوغوزان میپردازیم، به وجود نوعی دموکراسی پی میبریم.
منجمله در دولت اوغوز یبغوی ماورای خزر، که با گرد آمدن طوایف، به صورت اتحادیهی ایلات (کنفدراسیون) تشکیل شده بود، بگها و یبغو، جلسات فراوانی برگزار میکردند، مسائل و مشکلات مربوط به دولت را مورد بررسی قرار میدادند و تصمیماتی اتخاذ مینمودند.۶
اوّلین دولتی که ترکمنها، پس از تشرّف به دین اسلام در خاورمیانه تاسیس نمودند، سلسلهی سلجوقیان بود.
ترکان اوغوز که امپراتوری بزرگ سلجوقیان را به رهبری خاندان سلجوق– که بر طایفهی قنیق ریاست داشتند- برپا داشتند، از همان مرحلهی تاسیس این دولت، خود را بیرون از دایرهی حاکمیت یافتند. در این امر تاثیر منطقهی جغرافیایی تاسیس دولت و فرهنگ حاکم بر آن، بسیار بزرگ بود. زیرا جغرافیای ایران، که دولت سلجوقی در ان ایجاد شد، وارث یک تمّدن ۱۵۰۰ ساله بود. این گذشتهی طولانی، به حاکمان این کشور، صرف نظر از این که از کدام قوم و بر چه دینی باشند، دانش و مهارت تداوم ارزشهای فرهنگی و موجودیت خود را داده بود.۷
شکاف عدم تفاهم بین حکومت سلجوقی، که میخواست مداومآ بر میزان نظارت خود بر ترکمنها بیفزاید و ترکمنها، به همان میزان بزرگتر و ژرفتر میگشت.
ترکمنها که از یک طرف به خاطر کوششهای فراوان بوروکراسی ایرانی و به مرحلهی اجرا در آمدن سفت و سخت نظام اقطاع و از طرف دیگر به سبب نبود سرزمینهایی که بتوانند در آن مستقر شوند، خود را در خلاء احساس میکردند، به حرکات و افعالی چون حمله به مردم بومی میپرداختند، بدین گونه ترکمنها از چشم دولت افتادند و این یعنی آغاز ایجاد خطر برای دولتی که بدست خویش بنیان نهاده بودند.۸
ترکمنها عکسالعملها و واکنشهای ضد سلجوقیان خود را در حمایت کامل از عصیانهای شاهزادگان سلجوقی بر ضد سلاطین، بروز دادند. آنها این گونه میاندیشیدند، در صورتی که بتوانند شاهزادگان سلجوقی را به سلطنت برسانند، مسائل و مشکلاتشان با دولت به پایان خواهد رسید. هنگامی که در سال ۱۰۵۸ / م، و در زمان طغرل بیقیام ملک ابراهیم ینال و قیامهای ملک قوتالمیش در سال ۱۰۶۱ /م شکل گرفت، به نمونههای اولیهی این مسئله بر میخوریم.
شروع قیام مجدّد ملک قوتالمیش در سال ۱۰۶۳ / م و در زمان آلپ ارسلان، و قیام ملک قاوورد برادرآلپ ارسلان در سال ۱۰۶۴ / م – که تا پایان سلطنت آلپ ارسلان، چندین و چند بار اورا گرفتار نموده، و در موقعیت دشواری قرارداد- نمونههایی از فعالیتهایی بودند که عصیانگران ترکمن از آنها حمایت و پشتیبانی کرده بودند. در دورهی ملکشاه، و در جریان عصیانی که در سال ۱۰۷۳ / م، ملک قاوورد برای دستیابی به تاج و تخت شروع نمود، ترکمنها حمایت وسیعی از وی بعمل آوردند. در سال ۱۰۹۲ / م و با مرگ ( ترور) ملکشاه ، درگیریهای بزرگی در خاندان سلطنتی پدید آمد. ترکمنها از مدّعیان تاج و تخت حمایت کردند. عصیانی که ملک توتوش( تتش ) در سال ۱۰۹۳/م براه انداخت و تا سال ۱۰۹۵/ م ادامه یافت، از نمونههای آشکار حمایتی است، که توضیح دادیم.
سیاستی که دولت سلجوقی برای رویارویی با این موضوع اتّخاذ نمود، این بود که با این عصیانها مقابله نماید، اما به شکلی که هم قبیلههایشان را در موقعیت دشواری قرار ندهند، ضمنآ به عنوان کسانی که موجد قانون و نظام هستند، وظایف خویش را در قبال مردم بومی و محافظت از ایشان در مقابل حملات ترکمنها انجام دهند. راه حل جامع و مانع این بود که ترکمنها را به مناطق غربی، که صحنهی درگیری و نبرد بود، منجمله قفقازیه، آناتولی و سوریه گسیل دارند، بدین طریق دولت، ترکمنهایی را که خاندان سلجوقی را بر اریکه قدرت نشانده بودند، از سرزمینهای اصلی حاکمیت دور نموده، به سرزمینهای دیگر سوق میداد، از طرف دیگر از تهدیدات نظامی بالفعل ایشان رهایی مییافت، از سویی دیگر دشمنان خویش را به دست ایشان شکست میداد و یا، حدّاقل منفعل مینمود.
در این مناطق درگیری و جنگ جدید، ترکمنها موفق بودند. آنها با شکل دادن به تعدادی تشکلهای سیاسی – بعد از تشکیل سلسلهی سلجوقی – برای اولین بار به آرامش و امنیتی که در جستجویش بودند، دست یافتند. ساختاری شبیه به ساختار تمرکزگرای سلجوقیان بزرگ و نظام ارضی منتج از آن،در دولت سلجوقیان ترکیه ( آناتولی) نیز محقّق گشت. در فاصلهی یکصد سالهی بین جنگ ملاذگرد ( ۱۰۷۱/ م) تا سال ( ۱۱۷۶ / م) جوامع مسیحی که شامل صلیبیون، ارمنیان و و غیره بودند – و در رآس ایشان نیز بیزانس قرار داشت، با بیگنشینهای ترک، که شامل آل آرتوق، آل سالتوق و دیگربیگ نشینان میشدند، ودر رآس ایشان آل دانشمند قرار داشت، به جنگ پرداختند. میدانیم که در این دوره بخشی از روستانشینان ترکمن، در زمینهایشان به کشاورزی میپرداختند و برخی نیز که مالک زمین نبودند، در ازای دریافت مزد به کار زراعت مشغول میشدند. بقیّه نیز با اجاره کردن زمینهای دیگران، به کشت بالمناصفه مشغول میگشتند. ۹
در نتیجه هنوز اسباب و عللی که به از بین رفتن مالکیت خصوصی و به حاشیه رانده شدن ترکمنها منجر گردد، پدید نیامده بود. در پایان این دورهی مشحون از جنگ و مبارزه، حاکمان سلجوقی به صورت بزرگترین قدرت آناتولی در آمدند و سیاست آماده کردن زمینه برای تحوّلات اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی را فراهم آوردند. در چهار چوب سیاست توسعه و ترّقی، ساختار دولتی سفت و سختی ایجاد گردید، و تشبّثات برای از بین بردن مالکیت افراد و موقوفهها آغاز گردید. یعنی دولت مالکیتهای شخصی را بسرعت از بین برد و تمامی اراضی تحت ادارهی دولت قرار گرفتند. البتّه به مالکیت خصوصی، در مقیاس بسیار کم اجازه داده شد. این املاک خصوصی شامل باغات، باغچهها و مزارع موجود در اطراف شهرها و قصبهها و قطعه زمینهای زراعی و روستایی بودند که فرمان روایان، در اوضاع و شرایط گوناگون به امیران بزرگ به عنوان ملک داده بودند.۱۰ این وضعیت نا آرامی ترکمنها را به نقطهی اوج رسانید و به بروز شورشهای بزرگ منجر گردید. شورش بابا اسحق، قبل از استیلای مغولان، چیزی بجز انعکاس خارجی این نا آرامیها نبود.۱۱
نوشته: حسین کایهان
ترجمه: محمد قجقی