اصل هم همین است که روحانیون به جای قدرت رسمی سیاسی باید صاحب قدرت اخلاق و معنویت باشند که با نفوذ در قلوب مردم خطای حاکمان را تعدیل و تصحیح نمایند. خیلیها هم معتقدند حکومت باید سکولار باشد تا دین و معنویت در آن مصون بماند. اگر حکومت دینی باشد و در آن به جای اخلاق و معنویت و عدالت، امر ونهی های خشک فقهی حاکم شود، اشتباهات حکومت هم به پای دین نوشته خواهد شد و دین صدمه خواهد دید. آیت الله شیخ محمد یزدی در زمانیکه در راس قوه ی قضائیه ایران بود و قاضی القضات شناخته می شد به جای زبان حقوق و قانون از همین زبان استفاده می کرد.
یک بارهم یکی ازخبرنگاران روزنامه ی سلام را در یکی از تریبونهای رسمی تهدید به زندان کرده بود. این استفاده از زور عریان معنای دیگری ندارد. خیلی از اندیشمندان و نظریه پردازان معتقدند قدرت نامحدود غیر پاسخگو انسان را هم از عدالت دور می کند وهم ازاندیشیدن و تامل و تفکر باز می دارد. نمونه ی بسیار بارز آن چند روزپیش درعربستان رخ داد. آنها مهمانی را که خود به خانه دعوت کرده بودند در خانه ی خودشان به قتل رسانده اند و رسوایی بسیار بزرگی به جان خریدند. هیچ آدم عاقلی این کار را نمی کند چه رسد به یک حاکم یا سیاستمدار. آنها تمام جنایت خود در یمن را با پول نفت پوشانده اند و خیال می کردند این یکی را هم می شود با پول نفت ماست مالی کرد.
غافل از اینکه تمام دنیا در دست سیاستمداران و قدرتمندان نیستند. در دنیا همیشه انسانهای آزاده ای پیدا می شوند که می توانند جنایات صاحبان قدرت را افشا و رسوای عالم نمایند. حکایت تندرو های ایران هم همین است آنها با تندروی و رفتارهای فراقانونی در میان مردم تنها ماندند چون خیال می کنند تنها این قدرت رسمی است که مشروعیت می آورد. اما در دنیا قدرتمندان و سیاستمداران کم نبودند هنگامیکه چه در راس قدرت بودند و چه بیرون از قدرت اخلاق و معنویت و عدالت را فراموش نکردند و نام نیک از خود برجای گذاشتند. ماهاتما گاندی و نلسون ماندلا و محمد مصدق و سید محمد خاتمی اززمره ی همین افراد هستند.
تندروهای محافظه کار و اصولگرا به جای اینکه به رفتار و کردار خود در طی چهل گذشته بنگرند که با مردم خود چه کرده اند، ازمحبوبیت دیگران نگران می شوند که جا را برای آنها تنگ کرده است. تنها راه کسب محبوبیت اقرار به اشتباه و قبول خطا و عذر خواهی از مردم و بازگشت به آغوش مردم با تبعیت از خواستهای معقول و منطقی و قانونی آنهاست. اینکه هر روز با عتاب و خطاب قرار دادن مردم با خواست معقول آنها مخالفت کنیم راه صوابی نیست.
نوشته:امان محمد خوجملی
نظر شما چیست ؟