به عبارتی میشود گفت که موسیقی مردم ترکمن سروش انسانهایی است که انواع و اقسام دردها و آلام منبعث از جنگ و جدالها و زندگی در شرایط سخت صحرایی و صاف را تجربه نموده است که به عنوان صدای بیان آن شرایط و بیان دردهای زبان درونش در پرده های دوتار تجسم و تجسد یافته است.
با این نگاه به راحتی وقتی امروزه به نوای سنگین و غم آلود دوقلوی دوتار و قیجاق نظری میافکنیم؛ چه احساس غریبی به آدم دست میدهد که انگار دوتار فریاد میزند و خبر از تاریخ گذشتهاش میدهد و با زندگیاش همنوایی میکند. و چه قدر از دنیای جدید احساس بیگانگی و بیزاری میکند و انگار داد میزند من با صداقت بزرگ شدهام و مرا با دروغ و تملق و دورویی کاری نیست و دوست دارد از زندان دنیای جدید خودش را از هر چه چالش و درگیریهای آن باشد برهاند.
فریاد میزند در دنیای من غیر از یکرنگی؛ مردانگی ؛ پاکی وجود نداشت و میگوید درونمایههای زندگی جدید برایم نا آشناست و صدای واقعیام را در زندان کوچکم به بند کشیده اند که بدین سبب هر چه در توانش است به قدرت انعکاس صدایش این دردها را در پردههای یکرنگ و صافش به مضراب و شروع های دوتار و عارشه کمانچه ؛ بیرون میدهد.
و در آهنگ بیچاره؛ احساس در ماندگی میکند و داد میزند که (واطانیمدان آیرا دوشدئم) مرا به وطن اصلیام باز گردانید تا در آلاچیقهای تاریخیام به نظارهگری از دریچه رو به ماه شب چهاردهم؛ آهنگ بو جننتدیر (این است بهشت) را بنوازم و سر بر آستان آرامش و قرار در زندگی اصالت بگذارم.. و مرا باکی از تشنگی و گرسنگی در موطن صحراییام نیست و از زندگی فر و قر و خوراکی دنیای ماشینی نیز بیزارم چون که آهنگ (آوچی مقامی) در نخجیر و شکارگاه صحرایم؛ مرا یاری خواهد کرد…
✍️رشید نافعی
عضو هیات تحریریه ترکمن نیوز
نظر شما چیست ؟