10- در این دوره برخی از نامزدها به طیف حزب الهی و هیئتی منتسب بودند که آرای چندانی کسب نکردند. ولی چنانچه نیروهای حزب الهی و هیئتهای مذهبی شهر به توافق برسند و بین آنها بر سر موضوع و نامزدی توافقی حاصل شود، میتوانند در دور آینده انتخابات تاثیرگذار باشند.
11- افرادی از جامعه انبوهسازان بخش مسکن، به عنوان بازیگران نوظهور انتخابات در این دوره وارد عرصه شدند و تفاوت اصلی این بازیگران نوظهور (افرادی از انبوه سازان گنبدی) با بازیگران جدید انتخابات (فعالان رسانهای، سیاسی و اجتماعی گنبدکاووس) در این است که انبوهسازان مسکن به سمت بازیگران قدیمی انتخابات یا همان افراد صاحب نفوذ گرایش دارند و با آنها همسو هستند؛ این رویکرد در حالی است که فعالان سیاسی و اجتماعی، مواضع بازیگران قدیمی و افراد صاحب نفوذ را نقد میکنند.
یازده موضوع اشاره شده مهمترین وقایع پس از انتخابات اخیر است؛ اما مهمتر از مسائل انتخابات اخیر، نگرانیها و چالشهایی است که ممکن است در آینده مردم و مسئولین شهر را به خود مشغول کند.
به نظر میرسد شاخصترین چالشها و نگرانیهای آینده شهر موضوعات و مسائل زیر است :
1- ممکن است بازیگران قدیمی انتخابات، حوزه نفوذ خود را گسترش دهند و این افراد از قدرت خود در حوزهای مختلف استفاده کنند؛ برقراری روابط با افراد مختلف در جایگاههای گوناگون و مطیع شدن برخی افراد در برابر اصحاب قدرت، از جمله مواری است که بایستی به آنها توجه کرد.
2- نگرانی از تغییر شخصیت افرادی که قصد نامزدی در انتخابات مجلس و شورای شهر را دارند و گرایش این افراد به سمت افراد صاحب نفوذ. به تعبیر دیگر شاید در سطح شهر، واکنش و رفتارهایی از برخی افراد دیده شود که فقط به جهت جلب توجه و حمایت بازیگران قدیمی انتخابات و افراد صاحب نفوذ صورت میگیرد.
3- نگرانی از تقابل دو قوم مطرح و ساکن در گنبدکاووس (هر کدام از این دوقوم تلاش میکنند در انتخابات پیروز شوند)
4- ممکن است قوم شکست خورده انتخابات تلاش کند انسجام قومی و طایفهای را مستحکم کند؛ این عمل از یک جنبه امر خوبی است. اما وقتی که قوم شکست خورده در پی اتحاد و یکپارچگی قومی باشد، به مقوله مهم انسجام ملی کمتر توجه میکند و مطالبات قومی را مهمتر از مطالبات ملی قلمداد میکند. نکته محوری این موضوع این است که نگاه قومیتی به مسائل پیرامون، انسجام و ثبات در گنبد را مختل میکند.
5- مفاهیمی مثل پاسخدهی به مردم و رسانهها ، شفافیت و عدالت به فراموشی سپرده میشوند؛ و این مفاهیم را بایستی در کتابهای یافت، نه در کف جامعه.
اما اکنون چه باید کرد؟ و چه راهکارهایی جهت رفع نگرانیها وجود دارد؟ در واقع مهمترین بخش این یادداشت، همین قسمت است که چه باید کرد و چه تدبیری اندیشید که قدرت بازیگران و افراد صاحب نفوذ بیش از این گسترش پیدا نکند؟ ( قانون حاکمیت داشته باشد، نه روابط و افراد)
پاسخ به سوال فوق چندان آسان نیست و مسائل مهمی در خود دارد. یکی از آنها این است که افراد دغدغهمند، منتقد و مطالبهگر در سطح شهر کم دیده میشود. در هر حال بطور فشرده راهکارهای ذیل را پیشنهاد میکنم:
1- تشکیل جبهه مطالبهگری (مرامنامه و چارچوبهای فکری جبهه مطالبهگری بایستی تبیین شود)
2–ورود افراد صاحب نظر به حوزه های مختلف و آگاهی بخشی به مردم.
3–فعال شدن رسانههای منتقد و مصلح.
4– گفتگوی مستمر بین نیروهای اجتماعی، سیاسی و اصحاب رسانه و ارائه راهکار به مسئولین محترم شهر.
5–حمایت مقامات و مسئولین از فعالان اجتماعی و اصحاب رسانه.
نظر شما چیست ؟