گزارش ویژه- ترکمن نیوز: نویسنده گرانقدر، فعال فرهنگی و اجتماعی استاد اراز محمد سارلی روایتی از همدلی و انسجام فارس و ترکمن را در واقعه سیل ترکمنصحرا با عشق به انسانیت برایمان ارسال کرده به نام ” پا به پای مقاومت در گمیشان” که در ادامه مطالعه آن برایتان خالی از لطف نیست:
✍️پا به پای مقاومت در گمیشان/۱
قایقرانان کارکشته
برای رفتن به گمیشان جاده ای وجود ندارد و زمین خاکی دو طرف جاده، اکنون دریای آب است، باید قایق سوار شوی. در آنجا چه مردانی دیدم از نسل صیادانی که آب را به سخره گرفته اند، و قایق هایی که بخاطر صید غیرمجاز، توقیف بوده است، اکنون از طرف دولت برای کمک رسانی آزاد شده، تا تنها راه ارتباطی با شهر گمیشان را باز نگه دارند. قایقرانان ترکمن همان کسانی هستند که با چهره های سوخته، چابک و چالاک با اراده ای پولاین چون پدران خود، دل به دریا زده آذوقه خانواده را تامین می کردند. آنان اکنون فرمان تردد خوجه نفس و گمیشان را بر دست گرفته اند تا که امید و پشت مردم برای چنین روزهای سخت باشند.آنان مجانا” افراد را از بن بست گمیشان به سمت بندر ترکمن عبور می دهند. به قیافه های آنان که دقت می کنی، صلابت، جنگندگی و غیرت ترکمنی و عشق به ایل و تبار موج می زند. به پندارم، در دنیا چنین افراد زبده را کمتر می توان یافت. اینگونه است که قایقرانان شالوده اصلی مقاومت جوانان گمیشان در برابر سیلاب را تشکیل می دهند.
چالش دیروز و امروز
بر دو طرف جاده از شرق و غرب بجای زراعت، آب حکمرانی می کند. در گذشته عثمان آخوند از روحانیون مشهور گمیشان، برای بیرون رفت از محاصره سیلاب، راه جدیدی را از محل ناردالی گشوده بود. همان معبر آب باعث شد تا امروز کانال گذر آب مابین گمیشان و خواجه نفس قرار گیرد. به گونه ای که هیچ یک از دوشهر را تهدید نکند.اما اکنون تراکم آب چنان بالاست جز عملیات ویژه ارتش و سپاه نمی توان راه خروج از این بحران را پیدا کرد. دیروز فرمانده کل سپاه سردار جعفری به منطقه سیل زده ترکمنصحرا آمده، گفته بود تا موانع حرکت آب را که به تراکم و تهدید شهر و روستا می شود را منفجر نکنید از اینجا نخواهد رفت. لذا سپاه با اقتدار بیشتر وارد عمل گردید و اقدام به گشودن جاده ها نمود. بدین ترتیب بیش از دهها جاده مجبورا” تخریب شد تا آب دپو شده بین گمیشان و خوجه نفس به سمت دریا هدایت شود.
اما مشکل عمده این است که آب این منطقه به علت سطح صاف راکد بوده حرکت به سمت دریا از شیب مورد انتظار برخوردار نمی باشد.
لذا امروز سپاه در مصب دریا از جمله کانالهای چاپاقلی را منفجر کرد تا جریان آب شتاب بیشتری بگیرد.
تپه نقره ای نقره داغمان کرد:
در طول راه با همکار خوبم استاد حنفی همراه هستم که سفر خارج خود را کنسل کرده، تا در کانون خدمت به مردم باشد. اما قایقرانان شجاع ترکمن متاثر از اتفاق دیروز اند، وقتی که به کانال آب محل حادثه یعنی “تپه ی نقره ای” می رسیم، با آه و سوز محل حادثه تلخ واژگونی قایق را نشان می دهند که چگونه در شیب تند سرعت آب در دهنه خروجی، نتوانسته بودند، جان خود را از سیلاب بیرون بکشند تعداد بیش از ظرفیت حدودا” ۲۵نفر ازین سنگرسازان، سوار قایق بودندو تعداد زیادی نیز بیل همراه داشتند که متاسفانه ۶نفر از آنان شهید شده اند. اینان شهیدان حماسه مقاومت راه سد سیلاب گمیشان گشته اند. آنان ازجان پاک خود گذشتند تا جان هزاران نفر را نجات دهند.اینک نام مبارکشان را درج می نمایم:
احمد عبدالحسینی، ناز محمد خالدی،عبدالعظیم نیانی،سلیم صوفیانی،بهزاد تاتاری و تاج قلی جهانی.روح شان شاد.قایقران ما گفت که این حادثه،شکست ناپذیری حماسه گمیشان را خدشه دار کرد و رمق جوانان جهادی ما را گرفت دوست داشتیم در این حماسه بدون تلفات پیش برویم.
اما حیف بدجوری ضربه خوردیم: “یادا بیزه گؤز دگدی”
✍️پا به پای مقاومت در گمیشان/۴
اینجا خط آخر است
حرکت با قایق است یک کیلومتر مانده به شهر. می پنداشتم که هجوم خانوارهای گمیشانی را شاهد باشم.اما آرامش و طمانینه ای که در این مردم دیدم، مرا شگفت زده کرد. همه بودند عبا آخوند محمد نژاد، حمید حاجی کمی که تمام قد پای کار بود و دیگر مردان این روزگار گمیشان.”محمد شاه” راننده تاکسی ما را به داخل شهر رسانید و حتی به مناطق حساس چالشدار با آب..او ۶۲ سال سن داشت و سه فرزندش چند روزی بود گم بودند. می گفت آنان رفته اند تا در ایجاد سد کسیه ای سهم داشته باشند. او می گوید:”پدرم را در همین گمیشان سیلاب برد و مرحوم شد من هم بارها سیلاب دیده ام. اما به این شکل از چهار طرف محاصره شده باشیم خیر ندیده ام او ما را به محله حاج آخوند نبودی که آب نم پس داده بود و باعث انسداد خیابان منتهی به حوزه علمیه شده بود را نشانمان و نیز جاده مسدود مسکن مهر به سمت شمال را.
اما تعجبم وقتی بیشتر شد که دیدم خیابان های داخل شهر گمیشان خشک بود و زندگی عادی و رفت و آمد در جریان بود.
سرانجام این نبرد
مردی قد بلند و پر تکاپو، هم قایق ها را مدیریت می کند و هم کمک های مردمی را مراقب است تا به اهلش برساند. و هم حواس اش به بنزین قایق ها و خورد و خوراک قایق رانان. تلفن اش را در گرگان به من دادند و گفتند او همه جوره پای کار است. آقای کلته را می گویم. او در آن شلوغی به خوبی از ما استقبال می کند. بنده هم اندک چکمه های مقاومت را تحویل او می دهم و می پرسم چگونه دیشب عزیزانمان را در قایق از دست دادیم؟ می گوید:”همه چیز در اینجا طبق اضطرار پیش رفت. دیشب نه جلیقه نجات بر تن قایق سواران بود و نه چراغی که مسیرحرکت را روشن کند. آنان هم از سمت شرق گیر سرعت آب افتادند و فورا آب آنان را برد. خدا رحمتشان کند آنان یک هفته در حال تلاش مستمر بودند. شب و روز کار کردند تا گمیشان زیر آب نرود.
او می گوید:” تمام تلاش ما این است که کمک ها به افراد مستحق برسد و سرانجام در این نبرد، گمیشان پیروز خواهد شد”
داخل شهر خشک و آرام بود و زندگی عادی جریان داشت
آنطرف تر چندین چادر عزا برپا شده بود و اهالی سخت کوش این دیار، پیکرهای پاک مردان مقاومت را بر دوش کشیده بر فراق یاران خود مویه ساز کرده بودند تو گویی افتخار ارزشمند دیروزشان را به این حادثه غمبار باخته بودند.
سوال مستتر در ذهنم را از پیرمردی پرسیدم که پیراهن ها در نبرد با آب پاره کرده بود و تجارب فراوانی داشت: چرا برخلاف انتظار گمیشان هم امن و امان است و هم خیابانهایش خشک است؟ مگر قرار نبود سیل شهر را چون آق قلا فرا بگیره؟ پس چگونه گمیشان در خطر است؟
او در حالیکه سرش را تکان می داد، گفت:جوابش را از جوانانی بپرسید که دور شهر را حصاری از گونی های خاکی کشیده اند تا قطره ای از سیلاب شهر را تهدید نکند.آنان حماسه ای دیگر چون گوگ دپه و دفاع مقدس آفریده اند. همان دلاوران توانستند شهر را که سیلاب، از چهار طرف وحشیانه محاصره کرده ، نجات دهند.
اگر می خواهی رمز صلابت گمیشان را ببینی نزد سنگرسازان بی ادعا ولی شجاع ما برو و ببین که چه حماسه ای آفریده اند با دستان خالی و شبانه روز چشم بر هم نزده از شهر مراقبت می کنند.
شهر تاریخی گمیشان مملو از رمز و راز است
از وقتی محمد شاه خوارزم ترکمان در نبرد با هجوم مغول به اینجا آمد و فرزند برومندش جلال الدین شاه بر رود سند زد و دشمنان را مقهور اراده خود کرد. درس های زیادی از تاریخ مبارزه و غلبه بر آب را در بطن هزار ساله ی گمیشان نهفته است و سرمشق نسل های متمادی ترکمنان شده است.
آنان بخوبی شیوه و روش مبارزه با آب را چه در دریا و چه در بستر ورودی رودها می دانند و سراسیمه عنان از کف نمی دهند. چنانچه هر چه مسئولان گفتند از خانه و کاشانه بروید، نرفتند. مسئولان آن را لجاجت پنداشتند و نافرمانی. از یک مرد گمیشانی پرسیدم چرا خانه هایتان را تخلیه کرده به مراکز اسکان نرفتید؟ او در جواب گفت: ما با آب متولد می شویم و با آب بزرگ. بزرگتر که شدیم قوت زندگی ما از آب است. ما سواران اسب های سرکش ایم که دریاها را می نوردیم و توشه خود را از لابلای طوفان مواجش به چنگ می آوریم. تو بگو که ما مرغ طوفانیم و نیندیشم به طوفان.اجداد ما یاد داده اند که چگونه آب و سیلاب و طوفانش رام کنیم و پیروز شویم.اما مسئولان ما را باور ندارند.بجای کوچ دادن،بیایند در سنگر سازی بیرون شهر کمک کنند
سنگرسازان بی ادعای گمیشان
اینک که سنگرسازان بی ادعای گمیشان توانسته بودند شهر را از حملات چند جانبه سیلاب نجات دهند، چه کسانی اند؟ تشخیص آنان چندان آسان هم نبود.یک روحانی جوان را دیدم که چنان بیل زده بود که دستانش تاول زده بودولی حاصر نبود اسمش را بگوید و یا در تصویر بیافتد.تعدادی به نماز ایستاده بودند و فوری به پر کردن گونی ها مشغول شدند.یکی از افراد زحمتکش از همکارانم بود به زور شناختم. به جوان گونی بر پشت رسیدم که ترکمنی حرف زدن نمی دانست.گفت: من و دوستانم چند روز است که از تهران آمده ایم.صفا و همدلی را چنان دیدیمکه نتوانستیم از آنان دل بکنیم. صف ممتد آنان که کمتر در رسانه ها منعکس شده، تداعی کولبران کردستان را می کند. آنان بدون هیچ امکاناتی نفس در نفس هم با گونی پر از خاک، کیلومتری پیاده رفته، سنگرهای مستحکمی را برپا می کننداز مسیر خروجی به سمت جاده شرقی از شرق تا جنوب شهر؛ منتهی به جاده
یکی از مردان دیگر گمیشان به سراغم می آید:” دکتر، اگرچه بورگ ها را برای سنگرسازان آورده ام اما تو میهمانی و میهمان از پدر هم بزرگتر(مثل ترکمنی) وتعارف می کند.دست اش را می بوسم و می گویم: سهم مرا هم به آن عزیزان بدهید
نیروهای مسلح وارد میدان شده اند
کارهای بزرگی را با بکارگیری تجهیرات به انجام میرسانند تا آب را تخلیه و به دریا هدایت کنند. واقعا باید دست مریزاد گفت. تا کسی به مسیر بندر گمیشان یا سیمین شهر به گمیشان نیاید متوجه عمق فاجعه ای که این مناطق را تهدید می کند، نخواهد شد.تقریبا همه مناطق غرقابه گشته است.لذا تنها ورود ارتش و سپاه که هم می تواند پلی را خراب و هم پل درست نمایدو به گاه نیاز با انفجار به آب سرعت ببخشدکارساز است.در اینجا ممکن است استراتژیست ها، کار سنگرسازان محلی را بی ارزش و ناچیز بپندارند اما باید اذعان داشت که سنگرهای آنان جزو مقاومترین سنگرهای جهان به شمار می رود
غروب است ومن به اتفاق همراهانم آقایان کلته و حنفی از بروبچه های سنگرساز خداحافظی می کنیم وراهی شهر شده در خانه یک معلم بازنشسته نماز می خوانیم. او می گوید:تهیه چکمه برای جوانان واجب تر از نان است تا از شهرحراست کنند.به محل سوارشدن که می رسیم هنوزآقای کلته مشغول مدیریت قایقهاست.از شهر با افتخار ترکمنها خارج می شوم در حالیکه انگار دلم را در میان جوانان بی ادعای سنگر ساز این شهر مقاوم جا گذاشته ام.
نویسنده: دکتر اراز محمد سارلی
گزارش مقاومت ترکمن صحرا در سیل نوروز 1398
نظر شما چیست ؟