گویا این بحران بزرگتر از آن است که بشود با نصیحت و خواهش و تمنا حلش کرد. حل بحران کرونا دو طرف دارد یکی ملت و دیگری حکومت. به نظر می رسد نصف ملت با وجود تلفات فراوان هنوز به خطرات آن واقف نیستند. من خودم قبلاً روزی یک بار به شهر می رفتم. اما بعد از ورود کرونا به کشور در عرض یک ماه شش بار به شهر رفتم. یعنی هر 5 روز یکبار. دو بارش دست خودم نبود یکبار به خاطر محاکمه در دادگاه و یکبار هم جهت اعتراض به دادگاه تجدید نظر به خاطر جریمه ی چهار میلیون تومانی بود.
من در شهر دیدم خیلی از مردم به کرونا تقریباً عادت کرده اند. هم تعداد مردم در شهر نسبت به اوایل کرونا بیشتر شده و هم تعداد کسانیکه بر صورتشان ماسک ندارد با تعداد کسانیکه ماسک دارند برابر است. اگر مردم اینطور ادامه بدهند روزی هزار نفر هم کشته بشوند در عرض یک سال 365 هزار نفر می شود و این تعداد هم به جمعیت 84 میلیون نفر ایران تقسیم شود برای مردم خیلی محسوس نخواهد بود. خیلیها فکر می کنند مرگ سراغشان نخواهد آمد. خیلیها اعتقاد دارند مرگ دست خداست. فکر می کنم تقدیر گرایی کار خودش را کرده است. نمی دانم منطقه ی گنبد را به همه جای ایران می توان تعمیم داد یا نه. فکرمی کنم اگر راه باز شود اکثر تهرانیها ازشهر خارج و راهی شمال خواهند شد. این نشان می دهد که همه ی ما شبیه بهم هستیم و خطر را خیلی حس ودرک نمی کنیم.
در این جا دولت وحکومت چکار باید بکنند تا جلوی گسترش فاجعه را بگیرند؟ اگر مسئولان طراز اول حدود سه میلیارد دلار برای خروج از بحران کرونا در نظر بگیرند و این مبلغ را به 15000 تومان ضرب کنند حدوداً 45 هزار میلیارد تومان می شود و آنرا بین 60 میلیون نفر نیازمند واجد شرایط تقسیم کنند به هرنفر 750 هزار تومان خواهد رسید و به یک خانواده 4 نفره سه میلیون تومان. که با در نظر گرفتن این مبلغ حکومت راحت به مردم می تواند امر و نهی بکند که در خانه به مدت یک ماه بمانند. اگر مردم یک ماه در خانه بمانند زنجیره ی ابتلا به ویروس کرونا قطع خواهد شد. حکومت توان پرداخت چنین مبلغی را دارد مگر برای حل بدهی بدهکاران مؤسسه های اعتباری از صندوق بیت المال 35 هزار میلیارد تومان پرداخت نکرد. مگر جان انسانها مانند بدهکاران ارزش ندارد.
اما این کار مستلزم روشهای علمی و سیستم اداری پیشرفته است که به نظر می رسد ما در حال حاضر فاقد چنین سیستم پیشرفته ای هستیم. اما این دلیل نمی شود که دولت و حکومت دست روی دست بگذارند و هیچ کاری نمی توانند بکنند. اگر حکومت اراده ی چنین کاری را داشته باشد می تواند با استفاده از قدرت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی و انتظامی و بسیج و سپاه وبا همکاری نهادهای مدنی و سازمانهای خیریه و با یک همبستگی ملی علاوه بر تعطیل کردن ادارات دولتی می توان مغازه های شخصی را هم وادار به تعطیلی کرد. منتها اول پولش را پرداخت کرده باشد. اگر حل و فصل این بحران طولانی شود و حکومت از خودش نتواند توانایی لازم را نشان دهد بقیه ی مردمی که در خانه ها مانده اند آنها هم قطع امید کرده به سر و کار باز خواهند گشت. آن موقع خطر ابتلا و شیوع کرونا از قبل هم بیشتروعواقب آنرا هم کسی نمی تواند پیش بینی بکند. ممکن است کنترل از دست همه خارج شود و کادر درمان و پزشکان و پرستاران هر یک به جایی فرار کنند تا بتوانند جان خودشان را حفظ نمایند.
حکومت ودولت بایداحساس کنند ویروس کرونا برای سرنگونی آنها آمده است. نابودی کرونا نابودی دشمن اش است. با چنین احساس و برداشتی می توانند در سراسر کشور حکومت نظامی اعلام کنند اگر کسی دستور نهادهای ذیربط را نادیده گرفت می توانند به رویش گاز اشک آور یا گلوله های کم خطر پلاستیکی شلیک نمایند. جدیت دولت و حکومت سبب می شود مردم خطررا بیشتر احساس کرده و بیشتر احساس مسئولیت نمایند. حکومت و مسئولان دولتی باید خطر را چند برابر بیش از آنچه که هست نشان دهند. وقت موعظه و نصحیتهای اخلاقی گذشته است. وقت نشان دادن اقتدارفرا رسیده ودیگر درنگ جایز نیست.
امان محمد خوجملی
نظر شما چیست ؟