تورکمن نیوز: «هنوز چند ماهی از حادثه پلاسکو نگذشته بود که ….»، «هنوز مردم حادثه تلخ سانچی، مرگ هموطنانمان در زلزله کرمانشاه، سیل لرستان، شیراز، سیستان و بلوچستان، سیل خوزستان، گرانی بنزین و دلار، سقوط هواپیما و … را از خاطر نبرده بودند که حادثه …. از راه رسید.» در چند سال اخیر اغلب گزارشهای رسانهها چه صدا و سیما، چه مطبوعات و خبرگزاریها با این جملات آغاز شدهاند. جملاتی که نشان از بهت و حیرت جامعه نسبت به اتفاق تلخی دارد که پیش از آنکه تلخی حادثه دیگر را از یاد برده باشد، کامش بیش از پیش تلخ شده است. اما این تلخی که مزهاش هیچ گاه از زیر زبان مردم ایران بیرون نرفته با زیست اجتماعی آنها چه میکند؟
این روزها کمتر کسی پیدا میشود که روحش همچون لبانش که گاهی به خنده متمایل میشود و زهرخندی به دنیا میزند، از صمیم قلب بخندد و شاد باشد. هرچند که علیرغم حوادث تلخ این روزها و مرگ شماری از هموطنان درپی سقوط هواپیمای اوکراینی و رخت بستن شادی از لبان مردم، زندگی کار خودش را میکند و فراموشی خاطرات تلخ اندکی از سیاهی روزگار را میپوشاند اما رد پای حوادث پیدرپی و متواتر خواه ناخواه بر پیکره اجتماعی ایران باقی میماند. اگر تا دیروز تنها دیدن کودک گل فروش ما را به یاد چهره زشت فقر در جامعه میانداخت، یا شوخی مرد جوانی با کودک زبالهگرد خبر از مرگ اخلاق در جامعه میداد، یا گم شدن دکل نفتی، اختلاس میلیاردی و کلاهبرداریهای کلان در سیستم مالی کشور بیاعتمادی را در جامعه رقم میزد، یا اگر مرگ بنیتا دختر 8 ماهه در خودروی به سرقت رفته یا سوزاندن با اسید پیکر بیجان ستایش، دختر 6 ساله افغان، اسید پاشی به صورت دختران اصفهان، دستان چروکیده دخترکان شینآباد و … چهره عریان فقر، افول انسانیت و مرگ وجدان و گسترش خشونت را به نمایش میگذاشت، حالا اما حوادث پیدرپی طبیعی و انسانی که با خطا و بیتوجهی مسئولان باعث بروز این رخدادها شدهاند، هر روز ایرانیان را با غمی افزونتر روبهرو میکنند. غمی که میآید و میماند. تعداد این غمها و شدت آنها در این سالها به قدری زیاد بوده که جامعه را وادار به واکنش کرده است. این واکنشها گاه با سوگواریهای جمعی و گاه با اعتراضات اجتماعی همراه بوده است.
جامعهشناسان معتقدند که «ناامیدی» آسیب اولیه این غم روزافزونی است که با مشکلات معیشتی زندگی در ایران گره و پیوند خورده است. آسیب فلج کننده که میتواند تحرک، جنب و جوش و حیات را از زندگی اجتماعی در ایران برباید و درعوض خمودگی، افسردگی، پریشان احوالی و پرخاشگری را به جامعه تزریق کند و مجموعه اینها میتواند بر کاهش میل به زندگی، بالا رفتن شمار خودکشیها، افزایش معتادان به مواد مخدر و… تاثیر بگذارد. آسیبهایی که گرچه تنها مختص به جامعه ایرانی نیست اما با بیتوجهی مسئولان نسبت به بهبود این شرایط میتواند سلطه خود را بر تمامی سطوح اجتماعی در ایران افزایش دهد. این باعث میشود که جامعه ایران با انسانهایی در آینده روبهرو شود که تعلق خاطری به جامعه خود ندارد. ادامه این شرایط در حالی است که تصمیمات ناگهانی و آنی مسئولان برای تغییر و تحول در جامعه یا خطای انسانی در بروز حوادث و صد البته اطلاعرسانی نادرست در رابطه با علل و عوامل حوادث پدید آمده، خود منجر به افزایش سرخوردگی، عصبانیت و بیاعتمادی عمومی و اعتراض اجتماعی شده است. در این میان نحوه برخورد مسئولان با این غم، اضطراب و ناامیدی مردم که گاه خود را در قامت اعتراضات خیابانی به نمایش میگذارد بر شدت وخامت این اوضاع میافزاید.
از جمله حوادثی که در سالهای اخیر رخدادِ آن را به نقطه عطف اعتراضات اجتماعی در ایران میشناسند دی ماه سال 96 است که همچنان ابعاد مختلف آن توسط کارشناسان جامعهشناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. محمدرضا جوادی یگانه، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران درباره پیامدهای اجتماعی این رخداد و حوادثی که همزمان در ایران پدید آمده، گفته است: «نقطه عطف جامعه ایرانی دی ماه 1396 است که ما شاهد سردرگمی، عصبی شدن و نگران شدن مردم تحت تاثیر 3 فاجعه اصلی هستیم: زلزله کرمانشاه، زلزله تهران و آلودگی هوا. مجموع اینها به همراه دیگر نشانهها منجر به اعتراضهای ناگهانی شد. از اینجا میتوان ایده «فقدان دولت سیاستگذار» را مطرح کرد که نشان میدهد دولت به اندازهای که باید کمک نکرده و نتیجه آن بدتر شدن نگاه مردم به دولت و حرکت جامعه به سمت ناامیدی و درنهایت احساس بیپناهی و درماندگی کردن است. در حادثه سیل اخیر شاهد به سر عقل آمدن دوطرفه هستیم: هم از بیاعتمادی مطلقی که به دستگاه دولتی وجود داشته کم شده است و این نشان میدهد که دولت خودش را بازسازی کرده و هم از اعتماد افسار گسیخته به افراد برای امداد و کمکرسانی کاسته شده است. یک نگاه و فرصت دوم دیگری نیز ایجاد شده است و آن شکلگیری موکبها است. در موکبها میتوانیم ترکیب فتوت ایرانی و مروت عربی را مشاهده کنیم، ترکیب متفاوتی که تاکنون وجود نداشته است. فضایی که امکان زیست موقت میدهد؛ فرصت خیلی خوبی است که غیر از نهادهای موجود (خیریهها و سمنها)، سازمانهای سیالتر و با پیوندی سستتر و غیررسمیتر شکل میگیرد و به این ترتیب فضای کمک سریع در جامعه ایران ایجاد میشود.»
هرچند با وجود این رخدادها سیل مهربانی و همبستگی و امیدواری برای بهبود اوضاع در مردم پدید میآید و صحنههایی چون جمعآوری میلیارد تومانی کمکهای مردمی برای زلزله کرمانشاه، سیل گلستان، لرستان، خوزستان و به تازگی در سیستان و بلوچستان را شاهد بود اما جامعهشناسان معتقدند که جامعه ایران در شرایط فعلی و با توجه به عدم اراده سیاسی در مسئولان حاکمیت برای تغییر در این روند اجتماعی شاهد وقوع اعتراضات دیگری خواهیم بود که میتواند برای کشور تبعات جبران ناپذیری داشته باشد. آنها معتقدند راه برونرفت شفافسازی، برخورد با عوامل و مسببین بروز حوادث و راهکارهای جلوگیری از بروز دوباره این اتفاقات است. چراکه مجموع این فرآیندها میتواند به بازگشت اعتماد عمومی به جامعه، امیدواری و افزایش میل به زندگی بینجامد.
زهرا داستانی/روزنامه ابتکار
نظر شما چیست ؟