چراکه در نگاه واقع بینانه ، توانمند سازی کشور در حوزه اقتصادی و سیاسی ، بدون احیای برجام ممکن نیست و برجام بیش از آن یک توافق بین ایران و چند دولت در محیط بین المللی باشد ؛ سندی است مبنی بر اینکه نگاه ایران به مقوله تعامل با جامعه جهانی تغییر کرده و احیای برجام ، اولین قدم دولت ایران در بهبود روابط با کشور های غربی است.
بنابر این احیای برجام ، صرفا احیای یک توافق نامه بین المللی نیست ، بلکه اصلاح نگاه نسبت به بر قراری روابط سازنده با بازیگران دولتی و غیر دولتی در محیط بین الملل است .
با استقرار دولت آقای رئیسی ، مذاکرات احیای برجام آغاز شد و تا قبل از شروع بحران بین روسیه و اوکراین ، زمزمه هایی مبنی بر توافق همه طرف ها و احیای برجام شنیده می شد .
اما تا کنون نه تنها ، چنین توافقی حاصل نشده ، بلکه در شورای حکام آژانس بین المللی انژی اتمی قطعنامه ای علیه دولت و مردم ایران صادر شده است .
دقیقا در همین نقطه و تصویب قطعنامه شورای حکام ، سوال مهمی مطرح می شود. چرا احیای برجام در دولت آقای رئیسی نه تنها محقق نشده ؟ ( در صورتیکه از نظر بسیاری از ناظران سیاسی همه تلاش جریان اصول گرا بر این بود که اجرای برجام در دولت آقای روحانی مختل شود و احیای آن به دولت بعدی از طیف اصول گرا محول شود) بلکه با قطعنامه شورای حکام مواجه شده است ؟
دولت سیزدهم و جریان اصول گرا چه چیزی می خواستند تا برجام احیا شود؟ مجلس و دولت که در اختیار جریان اصول گراست و دیگر نمی توانند از نا هماهنگی قوه مقننه و مجریه سخن بگویند.
در واقع با یکدست شدن قدرت ، هیچ بهانه ای باقی نمی ماند تا تقصیر را متوجه آن موضوع کنند و از زیر بار مسئولیت فرار کنند.
به نظر می رسد عدم وجود برنامه و راهبرد در بدنه جریان اصول گرا ، وجود شتابزدگی در بین برخی از دولت مردان و نگاه غیر واقع بینانه به موضوعات خارجی و البته داخلی ، آنچنان جریان اصول گرایی را به مرگ خاموش هدایت کرده که با یکسان سازی قدرت و تجمیع همه نیروها در یک جا هم نمی تواند حیاتی ترین مسئله سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یعنی برجام را احیا نماید.
اگر با یکدست شدن قدرت و تجمیع نیروهای اصول گرا در مجلس و دولت ، برجام احیا نشود ، پس چگونه و در چه شرایطی و با چه راهبردی برجام احیا خواهد شد؟
با متشنج شدن روابط بین ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی به نظر می رسد هر گونه مذاکره در وین در ارتباط با برجام بی فایده است و مهمترین و موثر ترین مکان مذاکره راجع به احیای برجام ، تهران است.
گویا راهبرد تعیین شده از طرف جریان اصول گرا و دولت سیزدهم مبنی بر احیای برجام وجود ندارد و تا رمانیکه سران دولت و جریان اصول گرا به اجماع نرسند ، نمی توانند در مذاکرات وین نتیجه خوبی کسب کنند.
به همین جهت بایستی پذیرفت که مذاکرات برجامی در وین بی فایده است و قبل از آن بایستی مذاکرات در تهران و با حضور خودی ها بر گزار شود. مذاکره خودی ها باهم راجع به چگونگی احیای برجام ، نه برگزاری گفتگوی ملی با حضور همه نیروهای سیاسی ایران .
به عبارتی دیگر فعلا انتظار گشایش از مذاکرات وین نبایستی داشت ، از طرفی انتظار برگزاری گفتگوی ملی بین نیروهای مختلف سیاسی درمورد برجام و یا هر موضوع مهم ملی هم نبایستی داشت ؛ تا گفتگوی ملی فاصله زیادی داریم و این خود معظل بزرگی است در میان دغدغه های دیگر.
اکتون که تنش در روابط بین ایران و آژانس بین المللی آغاز شده است ، بایستی به حداقل ها رضایت داد تا شرایط سخت تر از وضعیت فعلی نشود و گفتگو بین نیروهای خودی یعنی سران جریان اصول گرا و دولت مردان دولت سیز دهم را خواستار شد.
فرصت کم است و فشارها بسیار و مهم این است که میز مذاکره در تهران با حضور خودی ها مهیا شود. ( نیروهای دغدعه مند از طیف های مختلف سیاسی ، غریبه اند و این درد را به دیگر رنج ها ی ملی اضافه کنید) و در چندین نشست خودمانی و با حضور چهره های شناخته شده جریان اصول گرا و دولت مردان دولت سیز دهم به دو سوال پاسخ داده شود : چه برنامه ای برای اداره کشور دارید ؟ و چه طرحی برای احیای برجام ؟ که احیای برجام ، احیای امید ، آرامش و ثبات است .
✍️ شکور زیرک /روزنامه نگار — کارشناس ارشد علوم سیاسی
انتشار در روزنامه گلشن مهر
نظر شما چیست ؟