در این روزها مفروض مشترک غالب اندیشه ورزان در نحله های مختلف فکری این است که جهان آینده قطعا دارای قواعد و ساختارهای متفاوتی نسبت به دنیای گذشته خواهد بود.
در عرصه زندگی اجتماعی و مناسبات در هم تنیده بین المللی، شیوع کرونا تلنگری معنادار به ایده جهانی شدن بی قید و بند بوده است.
در همین بخش در یک مسیر کاملا غیر همسو شیوع ویروس کووید 19 در سطح گسترده، ثابت کرد که جامعه بشری برای مقابله با پدیده های مشابه محتاج گسترش تعاملات موجود در بین واحد های سیاسی است.
ایده بازار آزاد و ساختار اقتصادی غالب بر جامعه جهانی، ملموس ترین و پرتکانه ترین تاثیرات را از پدیده کرونا متحمل شده است. در این حوزه نظام لیبرال دموکراسی در مسیر مقابله با این بحران مجبور به عقب نشینی از یکی از مهم ترین اصول و بنیان های فکری خود شد. در این چارچوب غالب کشورهای غربی مجبور شدند برای کاهش آثار مخرب اقتصادی شیوع کرونا، به حمایت از بنگاه های اقتصادی خود روی آورند. این تغییر روش، ایده حذف مطلق دخالت دولت در قواعد بازار آزاد را به چالش گرفته است.
بر اساس این شرایط برخی از صاحب نظران مسائل اقتصادی تعدیل نظریه بازار آزاد و افزایش مداخله گری دولت ها در امور اقتصادی را از پیامدهای این شرایط قلمداد می کنند.
در زمینه سیاست بین الملل برخی از تحلیل گران، شیوع بحران کرونا و ناتوانی برخی از دولت های بزرگ نظام بین الملل و در راس آن آمریکا در مدیریت این بحران را نشانه ای روشن از پایان نظام تک قطبی می دانند. اما در عالم واقعیت، صاحب نظران واقع گرا اعتقاد دارند، بحران کرونا چالش های جدی را برای ایالات متحده ایجاد کرده است، اما این تحول در کوتاه به منزله آغاز فروپاشی نظام سرمایه داری نیست. این گروه بر این باورند که انعطاف پذیری نظام سرمایه داری، آن را برای مقابله در برابر امواج تغییر و تحول یاری می کند، اما تئوری پایان تاریخ فوکویاما موضوعیت علمی خود را از دست داده است.
✍️ عبدالقیوم شکاری
استاد دانشگاه و فعال رسانه ای
نظر شما چیست ؟