جارچی از ارس آمد
صدا زد باغ و بستان را
» که بهار آمد «
ز مشگین شهر پیچید عطر گل ها
» که بهار آمد «
سه تیغ آرتاویل ندا داد بر سرعین
» که بهار آمد «
از سهند آباد بانگ بره ها برخاست
» که بهار آمد «
گوسپندان بر سر آب آمد
» که بهار آمد «
و بخشایش بخشید گناه سوز و سرما را
» که بهار آمد «اهر
بانگ اهورایی شیخ شهاب سر داد
» که بهار آمد «
و اندر مغان
موبدان ردای سبز بر تن کردند
» که بهار آمد «
از بلندای ارک
صدای خاکستری سفال شیپور
برخاست
» که بهار آمد «
و از اوج دماوند آرش
پیام بهاران، ایران خاک را
در زه کرد و انداخت
آن سوی جیحون و سیحون
» که بهار آمد «و در شیراز ،سعدی
گلستان را به باغ آورد
» که بهار آمد «
و پیچید بوی نرگس در سمنان
و دشتستان
» که بهار آمد «
بپا برخیز به شادی پا برکوب
بر این دنیای فانی
» که بهار آمد «
بپوش پاکیزه جامه
که روزی نو در راه است
» که بهار آمد «
از دکتر سید جلال ابراهیمی
نظر شما چیست ؟