نخستین ترجمهی گزیدهی اشعار مخدومقلی توسط وامبری کاشف و سفرنامه نویس مجارستانی در سال ۱٨٧٩، تصویری اشتباهی از شاعر ترسیم نمود که عمدتاً ناشی از کاربرد نسخهی ناقص از مخدومقلی بود، این حقیقت که او زبان ترکمنی را بطور کامل نمیدانست، خود سبب اشتباهات زیادی در متن و ترجمه شده است.
اشتباهات آن زمانی، که همان متن توسط آقای سید محسن فانی و حسین کاظم قدری مورد استناد قرار گرفت، مضاعف گردید. او در سال ۱٩٢٤ خوانندگان را به درک غیر واقعی از اشعار مخدومقلی سوق داد.
الکساندر خود زکو در سال ۱٨٤٢ در اثرش به نام «نمونه هایی از اشعار ملی ایران» ضمن معرفی ترجمهی «سه ترانه» از «مخدومقلی فراغی» ، خوانندگان را با بیان اینکه مختومقلی از طایفه «توکا» احتمالا تکه ترکمن و فرزند یک راهزن بوده، گمراه میکند. در حالیکه حقیقت آنست که مختومقلی از طایفه گوکلان و فرزند یک شاعر و عالم بوده است.
در سال ۱٨٦٢ ب. برزین در توریسکایا فرستوماتیا، جلد دوم شعری با عنوان «هیچ بیلمز» چاپ نمود، بالاخره اولین مقاله دربارهی مختومقلی توسط باکولین- کنسول روسیه در آستراخان- به نگارش در آمد.
اخبار و گزارشهای واحد قفقاز انجمن جغرافیایی روسیه، جلد اول، ۱٨٧٣-۱٨٧٢ متن انگلیسی مقاله در مجلهی “پژوهشهایی دربارهی مختومقلی جلد اول، ۱٩٩٧ صفحات ۱٨-٩ ” قابل مطالعه است.
باکولین دست نوشتهی مجموعهی اشعار مختومقلی را از شخصی به نام «ملا دردی» گرفته بود. این دستنویس در بایگانی انجمن جغرافیایی، سنت پترسبورگ نگهداری میشود. ملا دردی فوق الذکر، به وامبری نسخه ی دستنویسی داده است که در کتابخانه ی مجموعه شعر، در فرهنگستان علوم مجارستان در بودا پست نگهداری میشود.
همانگونه که در ادبیات شرق آمده است. اشعار «مخدومقلی» در نسخ دستنویس عنوان ندارد.
بردی کربابایف نویسنده معروف ترکمن، در سال ۱٩٢٦ متن حرف برگردان دیوان مختومقلی را با حروف عربی چاپ نمود. بردی کربابایف در این مجموعه، با استفاده از کلمه یا کلمات قافیه مصراع دوم بند اول هر شعر عنوانی تعیین کرده است. بنابراین او برای اشعاری که چاپ کرده، عنوان برگزیده و اصول و قواعد ی جهت تعیین عنوان برای اشعاری که بعداً باید چاپ شود وضع نموده است.
آرشیوها، اطلاعات بسیار کمی در مورد مختومقلی ارائه می دهند آنچه درباره ی او میدانیم بیشتر از اشعار وی و از روایتها ی فراوانی است که توسط وا بستگان و خویشاوندان «مخدومقلی فراغی» که در اطراف قارری قالا زندگی می کنند بیان شده است.
بهر تقدیر قارا ایشان از نسل ششم قولچا برادر مخدومقلی در سال ۱٩٢٢ میلادی به سن ٥٣ سالگی در گذشت. او در شمال ایران میزیست و اطلاعات فراوان را در مورد مختومقلی از طریق گفتگو با پیران و کهنسالان قبایل گوکلان فراهم آورد.
او دستنویسهای متعددی را گردآورد یا رونویسی نمود. اطلاعات بدست آمده توسط وی با ارزش و قابل استناد تلقی شده است زیرا آن اطلاعات از منابع متعددی فراهم شده و او به شکلی آگاهانه آنها را شناسایی نموده است.
تعدادی از دست نوشتههای وی را به امانت گرفته و پس ندادهاند، و هم چنین اطلاعات گردآوری شدهی وی را بدون ذکر نام مورد استفاده قرار دادهاند.
گفته شده که پسر وی به نام عبدالله – که نام برادر مفقود مخدومقلی را بر او نهاده اند- در تکاپوی یافتن دست نوشتههای پدر میباشد.
هیچ مدرک مکتوبی دربارهی تاریخ و محل تولد مختومقلی وجود ندارد و کسی از زمان دقیق مرگ او اطلاع ندارد.
در سال ۱٩٥٩ میلادی و در ٢٢٥-مین سالگرد درگذشت او تلاش شد سال ۱٧٣٣م را به عنوان سال مرگ او اعلام نمایند.
به هر صورت وقتی احمد درانی در سال ۱٧٤٧ میلادی به حکومت افغانستان رسید، مخدومقلی قصیدهای در وصف او سرود، که با توجه به تاریخ دقیق تولدش در زمان آن قصیده میبایست ۱٤ ساله بوده باشد. کیفیت شعر و پیامی که در بر دارد نشانگر آن است که توسط شخص مسنتری سروده شده است.
ماتی کوسایف از پیشگامان مختومقلی شناسی، در مورد او می گوید: در تاریخ ۱٧٣٣میلادی متولد و در سال ۱٧٩٠ میلادی وفات یافته است. «ادبیات تاریخینینگ کأبیر مسه له لری»، عشق آباد ۱٩٦٣م. پژوهشگران دیگر، تاریخ تولد او را ۱٧٣٣م و تاریخ وفاتش را در سال ۱٧٨٢م و در سن ٥٩ سالگی ذکر می کنند.
آ.آخوندف گرگانلی، دیگر پژوهشگر ترکمن می گوید: «مخدومقلی فراغی» در سال ۱٧٨٠میلادی و در ٤٩ سالگی وفات یافته است.
«ژورنال سویت ادبیاتی، ۱٩٣٩م شماره ٩» برتلس سالهای ۱٧٣٣م و ۱٧٨٢م را به دست میدهد «مختومقلی مجموعه ی مقالات درباره ی مختومقلی عشق آباد ۱٩٦٠م» موارد بالا بیشتر متکی به اطلاعاتی است که در سال ۱٨٦٣م، وامبری از قزل آخوند کسب کرده است که گفته بود، مختومقلی ٨٠ سال پیش وفات یافته است.
م. کوسایف و ب. قاریف پژوهشگر دیگر به مناظرهای (آیدیشما) بین مخدومقلی و زنوبی شاعر کلاسیک ترکمن که در سال ۱٧٩٧-۱٧٩٦ صورت گرفته، اشاره نمودهاند [ اس. میرادف A Sirlaring- Gummislanden (Myadov) عشق آباد ۱٩٧٨م صفحه۱٢ ] ماتی کوسایف در مورد اطلاعاتی که از کتابخانه ی آ.آخوندف درباره ی نواده ی مختومقلی به نام آنا قربان نوشته است (باید نواده ی برادر مختومقلی باشد. چرا که شاعر، فرزندی نداشت. ضمناً این شخص که به نام آنا قربان شناخته میشد معلم پدر من در قزل آرواد بود. یوسف آزمون) در سال ۱٩۱٣م صدمین سال وفات مختومقلی را با صدقه دادن بر سر قبر مختومقلی معلوم نموده است.
این موضوع توسط پروفسور آنا نپسف، مورد شناخته شده ترکمن نیز مورد تأیید قرار گرفته است. در سال ٥٧-۱٩٥٦م هنگامی که او لیسانس خود را دریافت کرده بود متن نامهی آنا قربان آخوند را که در سال ۱٩۱٣م به اداره ی فرمانداری قارری قالا نوشته شده بود، رویت نمود.
فرماندار نامه را به عشق آباد ارجاع نموده بود. در این نامه آنا قربان آخوند اجازه سفر به ایران برای برگزاری یکصدمین سال رحلت «مخدومقلی فراغی» را درخواست کرده بود. این سند در مرکز قدیمی آرشیو عشق آباد قرار داشت.
آرشیو دولتی فعلاً در ساختمان دیگر مستقر است و احتمالاً کسی سند فوق را از آن زمان به بعد ندیده است. احتمالاً سند در جای نا مناسبی قرار داده شده است. بهر حال سده یمورد نظر، چند سال زودتر یا دیرتر برگزار شده است. س.میرادف، اشعار زیر را به عنوان دلیل سن زیاد مختومقلی تعبیر و تفسیر می کند.
“بیا ببین” در این ٨٠ سال چه کاری انجام داده ای؟ به [اوسّا دا بللی مختومقلی سایلانان اثر لر چاپ ترکمنستان جلد ٢ عشق آباد] و برای پیشبر زندگی منطقی و تمتع از آن من نیازمند زندگی ٨٠ ساله هستم [آد ایسلارین، همان اثر، جلد اول].
(«مخدومقلی فراغی» در ترکمن ماغتیم غولی تلفظ میشود) به نام پدر بزرگش ماغتیم غولی (۱٧٢٠-۱٦٥٤) که سازنده زین اسب بود، ماغتیم غولی یوناچی «مخدومقلی یوناچی» نامیده شده است. (یوناچی به معنی نجار است).
او شاعر بود و برخی از اشعارش به زمان ما رسیده است فرزند او یعنی پدر مختومقلی، دولت محمد آزادی است، که او هم به نام پدر بزرگش به این نام، نامید شده است.
کلمهی مخدومقلی، از دو بخش تشکیل میشود «مختوم» کلمه عربی مخدوم به معنای کسی که به او خدمت میشود و «قلی» به معنای «خدمتگزار» به عبارتی ترجمه کلمهی عربی عبدالله است.
یعنی عبدالله «خادم» خدا است و ترجمهی آن در ترکمنی «الله قلی» یا «خدا قلی» است.
اینها نام مردان است (نامهای مردانه است) نوزادان پسری که در روز جمعه به دنیا میآیند، جماقلی (جمعه قلی) یا آنا قلی نامیده میشوند کلمهی آنا در ادبیات فارسی «آدینه» گفته میشود. «قلی» را به عنوان یک پسوند میتوان به آخر اسمی اضافه نمود. حتی اسامی اما کنه، زیارتگاهها و غیره.
در قارری قالا مقبره ی یکی از اولیاء به نام مخدوم معظم (خادم اعظم) قرار دارد که یک شخصیت مذهبی قرن ۱٦ است.
اعتقاد بر این است که نام «مخدومقلی فراغی» با «مخدوم معظم» ارتباط دارد. مخدوم همچنین نام یک طایفه ترکمن است که همچون طایفههای آتا، شیخ و خوجه از تبار «عرب» میباشد.
ترکمنها اجداد این طوایف را مروجین اصلی دین اسلام در آسیای مرکزی میدانند. این طایفهها در بافت قالی که هنر و صنایع دستی ترکمنها است. فعال نیستند و «گؤل» خاص خودشان را همانند تکه گؤل، یموت گؤل که مشخصه آن طایفه است ندارد.
گفته میشود که «مخدومقلی فراغی» در «آجی قوشان» (محل تلاقی دو رودخانه آجی سو و گرگانرود)، متولد شده است.
ولی خود شاعر میگوید: به کسانی که در مورد من پرسش میکنند، بگوئید که من یک گرکز هستم اهل اترک هستم و نام من «مخدومقلی فراغی» است.
پدر او دولت محمد آزادی (۱٧٦٥-۱٧٠٠) شاعر و عالم بزرگی بوده و نویسنده تعدادی کتاب شعر شامل «وعظ آزاد» “بهشت نامه”، یک «مثنوی» بود.
او تعداد زیادی رباعی و غزل سروده است او معلم و مرشد مختومقلی بود. پدر و پسر رابطهی عالمانه و در عین حال صمیمی داشتند. «مخدومقلی» در مدارس بسیار مهم آسیای مرکزی، نهایتا در مدرسهی شیر غازی خیوه تحصیل نمود.
او از شیرغازی به منزل بازگشت. تدریس در روستا را آغاز نمود، به کار زرگری اشتغال ورزید. او توفیق ازدواج با «منگلی» را که دلدادهاش بود نیافت. دو برادر بزرگش عبدالله و محمدصفا ناپدید شدند. بر اساس اطلاعات بدست آمده از یک منبع او با زن برادر (مفقودش) ازدواج نموده است.
البته چنین نبوده است چرا که اجساد برادرانش بدست نیامده است. اطلاعات زیادی در مورد زندگی زناشویی او وجود ندارد به جز آنکه فرزندانش در سنین اولیه وفات کردند.
مرثههای شاعر در مورد فرزندانش و شعر طنز او در مورد ازدواج نشانگر زندگی ناخوشایند شاعر است. [اویلنگین همان مأخذ، ص ٣٥] “اگر آرزو دارید که یک الاغ پیر باشید (شوید) بروید و ازدواج کنید”. [از کتاب سروده های مرغزاران آسیای مرکزیFam -۱٩٩٥ ص ٨٧ ترجمه شد]. (همه اشعار از این کتاب ترجمه خواهند شد) از سوی دیگر وضعیت اسف بار مردی با دو همسر توصیف می شود و توصیه میگردد که عاقلانه و اندیشمندانه ازدواج کنید. «ای مختومقلی» نگذار این چنین فنا شویم، بهتر آنست که یک بار و با تعقل ازدواج کنیم.
زندگی تو برای یک نفر [فدای یک نفر] خدایا ما را …دختر… محافظت نما…
مرثیهی او در مورد پدرش و ناپدید شدن برادر بزرگش تصویرگر رنج شاعر است. از دست دادن پدر شاعر را از پا میاندازد.
بیشتر از هر چیز دیگر، بخاطر صمیمیت روحانی. از زندگی فاجعه آمیز شخصی و خانوادگی در بحبوحهی اختلافات قومی بین طوایف ترکمن که در قرن ۱٨ شدت پیدا کرده بود، رنج بسیار میبرد.
نبود اتحاد در بین قبایل پراکندهی ترکمن آنها را به طعمهای آسان برای حکام همسایه تبدیل کرده بود که به قلمرو ایشان حمله کرده و آنها را غارت مینمودند.
ما از برخی از اشعار او درک میکنیم که «مخدومقلی» به اسارت افتاده. شعری با عنوان “عالمه بلگیلیدر”، در نگاه اول شعری عاشقانه مینماید و برخی آن را شعر عاشقانه تفسیر میکنند.
بهر حال همانطور که قره ایشان (قارا) در مصاحبهای در مورد مخدومقلی بیان نموده، شاعر در مشهد ایران اسیر شده بود و به غل و زنجیر بسته شده و قرار بود اعدام گردد. یکی از نوکران حاکم، ترکمن بوده است. او کمک می کند تا مخدومقلی بگریزد.
(کل این مصاحبه در مجله ی، ژورنال پژوهش های مخدومقلی چاپ خواهد شد)
قارا ایشان ضمناً گفته است: زمانی روستای مخدومقلی مورد حمله قرار میگیرد. دستنویس اشعار و کتابهایش را- که حاصل سالهای تلاش فداکارانهی او بود- بر شتری بار میکنند. شتر در حین حمل اسباب و اشیاء و کتابهای مخدومقلی میلغزد و کتابها به رودخانهی اترک میافتند.
اینگونه بود که «مخدومقلی» کتابهایش را از دست میدهد. این حادثه سبب شد شاعر رود اترک را خصم خویش بداند.
قایغی غام-دا عزیز عمریم سولدیریپ شوم فلک عذابیم ریگان ایله دی
یــــازان کیتــابــلاریم سیـــله اکــدریپ گوزلاریم ایزیندا گریان ایله دی
«مخدومقلی» که از حوادثی این چنین و عداوت موجود بین قبایل افسرده است، به این باور میرسد که تمام فلاکت ترکمنها نتیجهی جنگ بین اقوام، و عدم اتحاد است.
شاعر در برخی از اشعارش بر ضد مرافعات تحلیل برندهی اقوام هشدار میدهد. با درک خطر طایفه گرانی، اقوام را با ذکر نامهایشان به اتحاد جهت تشکیل یک ملت فرا میخواند و بدینوسیله موضوعی سیاسی را برای نخستین بار وارد عرصه ادبیات ترکمن میکند.
تـورکمن لار باغــلاسا بریـره بیلــی قوریــدار قـلزمــی، دریای نلی
تکه، یموت، گوکلانگ یازیزآل ایلی بر پادشاه قولاق اتساک باشیمیز
او دربارهی موضوعات مختلفی از جمله تصوف، مذهب، تغزّل، اجتماع و میهن پرستی، طبیعت و غیره سروده است که باعث شده شعرش مطلوب طبقات گوناگون مردم ترکمن و دیگر اقوام شود. بنابراین برای ترکمنها و مردم آسیای مرکزی، مختومقلی چیزی فراتر از یک شاعر است.
او چنان مورد احترام بود که برخی او را در حد اولیاء و احتمالاً فرد مقدسی میدانند. این ویژگی باعث شده است که او، هم در زمان حیاتش شاعری ملی شود.
و.و. بارتولد شرق شناس بنام روس می نویسد. مختومقلی که گوکلان است شاعر ملی ترکمنهاست، شامل ترکمنهای استاوروپل نیز میشود [سیوحیننینا جلد ٢ سال ۱٩٦٨] ترکمنها تنها قومی از ترکان هستند که شاعر ملی دارند. (همان جلد ٥ سال ۱٩٦٨)
در اشعار عرفانی، او به اهمیت «حق» و مفهوم «انسان کامل» تکیه میکند. از واژگانی چون «درد» و «سوختن» در این اشعار استفاده میشود چرا که در این اشعار، او از صوفیگری پیروی میکند.
برخی از صوفیان، فلسفهی زندگی خود را در شعر زیر متجلی میبینند: «خادم بودم، پخته شدم، سوختم»، او نمیتواند رنج و بی عدالتی را تحمل کند.
نگاه به زندگی با توجه به اصول اخلاقی، بخشی از افکار و اندیشه ی او درباره انسانیت و عشق به مردم است. همین افکار و احساسات است که باعث می شود او موضعی آشتی نا پذیرانه در مقابل ظلم، فساد و بی عدالتی اتخاذ نماید. در اشعار زیر، او موقعیت و وضعیت فقر را نشان می دهد.
اگر مرد فقیری پای پیاده- که فقرش را نشان می دهد- در اجتماعات شرکت نماید، او را در جایگاهی حقیر مینشانند، اگر با اسب حضور یابد، اسبش را الاغ میخوانند.
ولی اگر مرد ثروتمندی سوار بر الاغ شود، الاغش را اسب میخوانند.
شعرهای مذهبی «مخدومقلی»، تنها پس از پروسترویکا، در ترکمنستان به چاپ رسید. که فضایل اسلام و مؤمنین را در شعری مستحکم به نام «آرتسا گرک دیر» متجلی میسازد و در مورد روز زستاخیز و جهنم آگاهی میدهد که یادآور کتاب «کمدی الهی» دانته است.
همچنین او شعری در مورد ۱٢ امام دارد که سرودنش باعث آزادی او گردیده است. آن شعر امروزه با عنوان «ما را ببخش» معروف شده است.
این عنوان کتاب کوچکی بود که … «مخدومقلی» را داشت و در سال ۱٩٩٠ به چاپ رسید. آن کتاب توسط ب. جوده یف و ا. مولک آمانف آماده چاپ شد. عنوان مذکور، به نظر میرسد که نوعی تقاضای بخشش درباره طرز تلقی دورهی شوروی دربارهی این شاعر بوده است.
«مخدومقلی» به طور صریح و ساده زبان روزمرهی ترکمن را – در زمانی که زبان ترکمن تحت تأثیر زبان جغتایی و زبان نوشتاری رسمی مرسوم در سرتاسر آسیای مرکزی قرار داشت، مورد استفاده قرار داد. او سد و مرز بین زبان ادبی قبل از خود و زبان عامه مردم را شکست و زبان ادبی قرن ۱٨ را تغییر داد و آن را در دسترس مردم عادی قرار داد.
او حروف مصوت و بلند و حروف مصوت خیلی بلند کشدار را بخوبی مورد استفاده قرار داد. که از ویژگیهای زبان ترکمن است. بنابراین به اشعار حالت موسیقایی خاصی بخشید و آنها را تا حد محاورهای مردم جاری و روان ساخت.
مخدومقلی از فرهنگ عامه غنی ترکمن با مهارت فراوان استفاده کرد. او با پرهیز از زیاده گویی، عقایدش را با حداقل کلمات (ایجاز) بیان کرده است و از ضرب المثلها و عناصر مردمی فرهنگ عامه، هر جا که لازم بوده است، استفاده نموده است. بسیاری از آن اشعار، خود صورت ضرب المثل یافته اند و در بسیاری از موارد تشخیص اینکه آنها سروده مختومقلی هستند، یا ضرب المثل واقعی بسیار مشکل است.
سادگی و وضوح بیانات (سروده اش) در تصویر عقایدش نیز بسیار مؤثر است. اشعار سروده شده در قالب قوشوق های روشن و واضح با ریشه داشتن در فرهنگ عامه، باعث ایجاد اشعاری خوش آهنگ، که با موسیقی عامه هماهنگی خوبی دارد، باعث فهم ساده آنها و استفاده سهل و قوی از آن توسط خوانند های مردمی ترکمن، یعنی «بخشیها» شده است.
اشعار مختومقلی با الهام از خرد و عقل، ساده و در عین حال با کیفیت عالی، باعث شده که بیش از دو قرن، نه تنها افکار ترکمنها، بلکه اندیشههای بیشتر ترکان ساکن در منطقه ی وسیعی از آسیای مرکزی تا منطقهی قفقاز را تحت تأثیر قرار داده است.
دستنویس خود مخدومقلی تاکنون به دست نیامده است، پیش از سیصد نسخهی اشعار «مخدومقلی» در انستیتوی نسخ خطی عشق آباد و بسیاری از مجموعههای شخصی بین ترکمنهای ترکمنستان، ایران و افغانستان وجود دارد.
نسخ خطی اشعار مخدومقلی، در کتابخانههای تاشکند، سنت پترسبورگ، بوداپست، برلین، لندن و جاهای دیگر وجود دارد. از دستنویسهای موجود در ترکمنستان، «ا. اشورف» حدود ٧٠٠ شعر را به مختومقلی نسبت داده است. (احتمالا شامل اشعاری است که از باغشیها جمع آوری شده و ٢۱٧ شعر منتسب به مخدومقلی که در مجموعه ی قلیچ موللیف گرد آوری شده اند) «ماغتیم قولینینگ قوْل یازمالارینگ تصویری، علم، عشق آباد ۱٩٨٤ صایپا ۱٠»، هیچکدام از دستنویس ها پیش از ٣٠٠ شعر ندارد. با در نظر گرفتن اشتباهات فراوان در تلفظ کلمات در بیشتر دستنویس ها، و کاستی های آنها، تاکنون چاپ نسخه ای کامل و معتبر از مختومقلی مقدور نشده است. زیرا نسخه ی اصیل و اولیه ی دیوان او بدست نیامده است.
جدا از داستانهایی که درباره ی نابودی و سرقت دستنویس های مختومقلی وجود دارد در شماره ٧٣، سال ۱٩٠٤ روزنامه «ترکستان ودموستی» تاشکند، گزارشی توسط ا. بلیایف، با عنوان « یک دستنویس جالب» به چاپ رسید. در گزارش آمده است که در اُبلاست ماوراء خزر نزدیک قارری قالا نزد ترکمن ها یک جلد بزرگ کتاب دستنویسی که توسط شاعر بزرگ قرن ۱٨ ترکمن، مختومقلی نوشته شده، نگهداری می شود. [ترجمهی ترکمنی «مخدومقلی» مجموعه مقالات آکادمی علوم جمهوری شوروی سوسیالیستی ترکمنستان، ۱٩٦٠، ص ۱۱۱] این نسخه در معرض دید «نمایش» قرار می گرفت و از آن رونوشت هایی تهیه می شد. از آن زمان به بعد اثری از آن نسخه نیست.
دربارهی کتاب بسیار بزرگ « کلیات مخدومقلی » نیز صحبتهایی موجود دارد (مجموعه آثار مخدومقلی) در سال ۱٩٠٦ ملایی از اهالی مرو با سامویلوویچ درباره کلیات مختومقلی که خودش استنساخ نموده و در مانه نگهداری می شده است، صحبت نمود. کتابی که او رونویسی نمود توسط ملایی از طایفهی أرساری به امانت گرفته شده و دیگر پس داده نشده بود. سامویلوویی فرصت رفتن به مانه را پیدا نکرده بود [ زاپیسکی و وستوچنوگو، اوتدلنییا امپراتور سکوگو، روسکوگو، آرخئولو گیچسکوگو اوبشچستوا، جلد ۱٩، کتاب ها، شنت پترسبورگ، ۱٩۱٠، ص ٩]. بسیاری از نسخ خطی در دوره ی شوروی که هر نوشته با خط عربی را کتاب دینی تصور میکردند. ناپدید یا نابود گشتند.
بسیاری از مردم نسخ خود را به امید آینده چال کردند. صدها دستنویس ناپدید شد که احتمالاً در میان آنها نسخ خطی ارزشمندی از مخدومقلی نیز میتواند وجود داشته باشد. ما از دو مکان در قارری قالا که دهها نسخه خطی مختومقلی توسط بستگان او قبل از ترک آنجا و عزیمت بسوی ایران در سال ۱٩٣٠ چال شده اند اطلاع داریم.
ناپدید شده این دستنویس های فراوان، ضربه ای بسیار سختی به فرهنگ ترکمن و پژوهشهای میراث فرهنگی مختومقلی وارد کرده است. تنها تعداد معدودی دستنویس میتواند، پایه ی پژوهش دربارهی اشعار باشد. برخی از کاتبان زمان، در حین تلاش برای تصحیح دستنویسها، اشتباهات نگارشی مرتکب شده اند. بسیاری از دستنویس های اشعار مختومقلی، مجموعه اشعار سایر شعرای ترکمن را نیز شامل می شود. با مطالعه همه جانبه نسخ خطی میتواند آن نسخ را تصحیح نمود.
نوشتن کلمات یک زبان با خط زبانی دیگر ایجاد می کند. که در چاپ یکی از اشعار مختومقلی به وضوح مشخص است.
پیل هم دورار باغلاسا قیل بیله
« یعنی اگر فیل هم با مویی بسته شود، بی حرکت می ماند»
در اینجا کلمه «قیل» به معنای «مو» است که تلفظ اشتباه کلمه عربی «قل» به معنی زنجیر است. اگر کلمه «قیل» را «قل» بخوانیم شعر فوق مفهوم می یابد. مثال های زیادی از این نوع وجود دارد.
برخی افراد بویژه بخشی ها (خواننده های مردمی) برای اینکه مستمعین زیادتری داشته باشند بسیاری از اشعار و ترانه ها را غیر واقع، به مختومقلی نسبت داده اند. بسیاری از این نوع اشعار را می توان از روی ساختار شعری و موضوعاتش از شعر مختومقلی متمایز ساخت.
در شعری چنین آمده:
تانگرینینگ دوشمانی تاویق ساقلاقان اونینگ جایی جهنم دیر یارانلار (تکیز بولار یارانلار)
(مختومقلی شیغرلار، جلد ٢، چاپ ترکمنستان، عشق آباد ۱٩٩٤ ص ٢٢٢)
معنی شعر: شخصی که مرغ نگه میدارد، دشمن خدا است و جای او در جهنم است ای برادران (ای خلایق) این شعر نمیتواند از آن مخدومقلی باشد. انتساب چنین شعری به مخدومقلی نادرست است و از ارزش مخدومقلی میکاهد.
دستنویسی از اشعار مخدومقلی به خط لاتین وجود دارد، قلیچ موللیف ٢٤ ساله در سالهای ٤٧- ۱٩٤٦ ادعا نمود که اشعار مخدومقلی را از نسخه خطی او در بخارا یادداشت نموده است. این نسخه ی خطی علیرغم تلاش فراوان در سطح خوب (کمونیست) هرگز بدست نیامد.
قلیچ موللیف اشعاری را که از حفظ بود، در دستنویس نوشته است. آن نوشته امروز در انستیتوی نسخ خطی عشق آباد، در پرونده ی شماره ۱۱٢٣ نگهداری می شود. این اشعار که در ده ی ۱٩٤٠ گذاشته شده اند، بعداً در مجموعه اشعار مختومقلی بطور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. هیچکدام از این اشعار در نسخ خطی به خط عربی مختومقلی مشاهده نمیشود.
در ترکمنستان در مورد مطالب و موضوعات مربوط به مختومقلی، همیشه یک رویکرد رسمی وجود دارد که باعث سر درگمی در جنبه های مختلفی از پژوهش در اثر خلاقانه شعر میشود.
(متن کامل این سخنرانی، قرار است در خلاصه مقالات کنفرانس دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس، درباره ی میراث فرهنگی آسیای مرکزی، منعقده در اکتبر ۱٩٩٨ چاپ شود.)
دکتر یوسف آزمون*
ترجمه مختصر سخنرانی دکتر یوسف آزمون در دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس و کنفرانس «لیک اروهد» دربارهی میراث فرهنگی آسیای مرکزی در ماه اکتبر.
مترجم: دکتر رحمت قاضیانی
پروفسور یوسف آزمون: دارنده نشان خدمات شایسته، پژوهشگر و محقق ترک که رجب طیب اردوغان به وی اعطا کرد.
آزمون متولد ۱۲ فروردین ۱۳۱۸ (۲ آوریل ۱۹۳۹) گنبدکاووس نام پدرش «ماشتی ملا» از شاگردان آنا قربان آخوند در قیزیل آربات میباشد. (آنا قربان آخوند از بستگان مخدومقلی فراغی و از نوادگان برادرش است.)
پرفسور آزمون اخیرا نیز دو مقاله دربارهی مخدومقلی فراغی در بولتن ترکی پژوهی تشکیلات زبان ترکی در آنکارا منتشر ساخت.
نظر شما چیست ؟