با یوسف سقالی در کانون پرورشی بندرترکمن آشنا شدم. کارگاه نقد و بررسی قصه داشتیم. تعدادی از نویسندگان بومی فن نویسندگی را در همان کلاس ها یاد گرفتند. یکی از قصه های اول مرحوم سقالی به نام «یلمک» در کتاب قصه های ترکمن به چاپ رسید. کتابی که بسیار پر فروش شد.
مرحوم سقلی بعدها به مرکز استان نقل مکان کرد و دوران طلایی عمر حرفه ای خود را در رادیو گذارند. وی همچنین آثار ارزشمندی دیگری مانند (قصه نویسی به زبان ساده- بعد از باران- عروسی مایا و صدای زمین و….) را به ثبت رسانده است.
وی یکی از اخلاق مدارترین مردان این دیار بود. در دوران پس از بازنشستگی ارتباطش را با مخاطبان رادیو حفظ کرد و تصمیم داشت به نوشتن ادامه دهد. ارادت خاصی به مختومقلی داشت و در همه مدت نگارش رمان جلد ۱ و ۲ این شاعر نامدار، با او و خیالاتش زندگی می کرد. بی گمان فقدان یوسف سقالی جمع کثیری از شنوندگان برنامه های ترکمنی، جامعه نویسندگان و هنرمندان استان را متاثر ساخته است.
نبود سقلی ها را می توان هضم کرد، چرا که انسان روزی به دنیا میاید و روزی دیگر روزگار فانی را به مقصد باقی ترک می کند. مصیبت اصلی آنجاست که وی پر از تجربه بود. سال ها تجربه خواندن و نوشتن داشت که می توانست به درد نسل نوپا بخورد.
در ایران نویسندگی، شاعری و حتی خبرنویسی شغل محسوب نمی شود و متاسفانه در روزگاری که فضای مجازی افکار انسان ها را به تسخیر در آورده است، پروراندن انسان هایی مانند یوسف سقالی خیلی دشوار به نظر می رسد.
در دهه شصت بسیاری از ناهنجاریهای امروزی نبودند، اما حال سوال اصلی اینجاست که در این هیاهوی فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای چطور و با ابزاری می توان نسلی را پرورش داد که در آینده تبدیل به نویسنده، شاعر، نقاش و خطاط بی حقوق و مواجب شوند؟!
چطور می شود دوباره جوانی یوسف سقالی، خوجه بخشی ، نازمحمد پقه و امثال دیگر رفتگان را در سیمای بچه های نسل آینده دید؟! فقدان ارزشمند ترین سرمایه های جامعه شاید در واپسین سال های قرن حاضر چندان به چشم نیاید، ولی اگر به همین منوال پیش برود حسرت ها بزودی خواهند آمد. روزی که جامعه حسرت داشتن نویسنده ای را بخورد که در شب های بلند زمستان چراغ اتاقش را روش گذاشته و می نویسد.
حسرت شاعری در لحظه تراوش کلمات بلافاصله کاغذ و قلمی را جستجو کرده و به خلق اثر می پردازد. حسرت داشتن یک مجسمه ساز که از سرمایه شخصی خود برای هنرش خرج می کند و حسرت داشتن کودکی که تصویر پدر هنرمندش را نقاشی می کند.
حیف که یوسف سقالی خیلی زود از میان ما رفت.
✍️ طاهر جانی
نظر شما چیست ؟