به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ترکمن های ایران، رضا_کدخدازاده پژوهشگر مطالعات قومی و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران، سخنرانی خود را تحت عنوان «جایگاه #اقوام_ایرانی در #اندیشه_ایرانشهری» در #دانشگاه_ارومیه ارائه کرد. وی گفت: «تفاوت جایگاه اقوام ایرانی بر اساس اندیشه #ایرانشهری با جایگاه قومیت در سایر کشورها موضوع مورد توجه وی است که در این راستا میتوان آسیبهای قومپژوهی نوین در کشور را نیز مورد تامل قرار داد. کدخدازاده با اشاره به تعریف قوم و قومیت افزود: از نظر علمی قوم یعنی مردمی که دارای تاریخ، اسطورهها، خاطرات، آداب، رسوم و زبان مشترک هستند. از همین رو در ایران نمیتوان گفت که قوم #آذری جدا از قوم کرد است یا قوم لر جدا از قوم عرب است، زیرا اسطورهها و تاریخ تمام این اقوام، مشترک است».
این قوم پژوه متذکر شد که اطلاق واژه قومیت برای گروههای جمعی افراد، مختص به جوامع جدیدی است که گوناگونی نژادی و فرهنگی در زیست اجتماعی آنها کارکرد سیاسی و اجتماعی داشته است؛ در حالیکه این مساله در مورد اقوام ایرانی صدق نمیکند. وی با بیان اینکه واژه قومیت تا سال۱۹۷۵ در هیچ فرهنگ واژگانی یافت نمیشد، تصریح کرد: «از سال۱۹۷۵ برای نخستینبار این واژه برای گروههای قومی در آمریکا استفاده شد که کنشهای سیاسی و اجتماعی خود را بر پایه آن استوار کردند».
کدخدازاده گفت: «قومیت از نظر هستیشناسی مبتنی بر یک تمایز هویت بخش میان «ما» از «آنها» است. به این صورت که ما یک آنهایی داریم که «ديگر» ما هستند اما این موضوع در اقوام ایرانی هیچگاه وجود نداشته است. یعنی آنهای ما «آذری»ها هیچوقت «کرد»ها نبودند یا آنهای «لر»ها، نیز «عرب»ها نبودند. وی در تعریف قومیت از نظر معرفتشناسی بیان کرد: «قومیت از نظر معرفتشناسی مبتنی بر وجود شکافهای تاریخی میان گروههای مختلفی است که بر اساس مولفههای نژادی، زبانی، دینی و مذهبی از یکدیگر هویت متمایزی پیدا کردهاند که این هویتهای متمایز، به عنوان یک مولفه سیاسی، مدعی ایفای نقش در ساحت قدرت و سیاست شده است. از این منظر نیز اقوام ایرانی تا قبل از چند دهه اخیر بر اساس مشخصههای هویتبخش قومی خود خواستار اثرگذاری در ساخت قدرت و سیاست نشدهاند و اقداماتی در تاریخ معاصر ما مانند طرح تاسیس فراکسیون قومی در مجلس شورای اسلامی خلافآمد تاریخ زیست اقوام ایرانی در تاریخ کهن ایران است».
این پژوهشگر مطالعات قومی با بیان اینکه اندیشه ایرانشهری، ناظر بر گفتار منسجمی از اندیشیدن سیاسی است که در دو دوره باستانی و اسلامی ایران تداوم دارد، افزود: «در اندیشه ایرانشهری، وحدت ایرانیان براساس نژاد و قومیت نیست و یکی از کلیدواژههای اساسی در اندیشه ایرانشهری، بحث وحدت در کثرت و کثرت در وحدت است. این پژوهشگر حوزه اقوام ایرانی تصریح کرد: «#حس_ملی ایرانیت و #وحدت اقوام ایران هرگز توسط دولت مدرن و نظام آموزش و پرورش نوین به وجود نیامده است، بلکه در ایران، #وحدت_ملی حتی پیشتر از #دولت_ملی به وجود آمده است. شاخصه بارز این موضوع، وجود اثری مانند #شاهنامه #فردوسی است که در آن، واژه #ایران بر پایه هویت ملی ایرانیان حدود هزار بار تکرار شده است. اما هویت ملی در غرب در قرون معاصر و اغلب از طریق سیاستهای طراحی شده که در علوم سیاسی تحت عنوان ملتسازی از آنها یاد میشود، به وجود آمد».
کدخدازاده گفت: «اساساً در قلمرو ایران بنیاد سیاست، فرهنگ آن بوده که این مهم باعث شده پیوستگیهای درون قومی و میان قومی در ایران، بر پایه شناسایی طبیعی تنوع فرهنگهای همه اقوام این سرزمین تشکیل یابد». وی با اشاره به نقش ویژه #آذری_ها در ترویج و اعتلای زبان و ادبیات #فارسی در گستره ایران و اینکه تمام اقوام ایرانی در ملیشدن و ملیکردن #زبان_فارسی ایفای نقش کردهاند، خاطر نشان کرد: «ایرانیان با ملیکردن زبان فارسی، هم محملی برای انتقال اندیشه ایرانشهری در دوره اسلامی فراهم آوردند و هم آن را به ابزار ضروری و مهمی در جهت ارتباط با یکدیگر و تحکیم وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی مبدل ساختند».
وی در پایان پیشنهاد کرد در بحث درباره اقوام ایرانی از بحثهای نظریِ بدون پشتوانه تاریخی اجتناب کرد؛ چرا که عدم توجه به این مهم، تنها میتواند باعث تولید ادبیات #قومیت_گرایانه در کشور شود. همچنین لزوم نگاه جامعهشناسی تاریخی در قومپژوهی، پرهیز از نگاه عامگرایانه و خودداری از ایدئولوژیکشدن موضوع اقوام از دیگر مواردی است که لازم است در موضوعات مرتبط با اقوام ایرانی به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
نظر شما چیست ؟