خواندنیها - تورکمننیوز: بازار پالاندوزها در تهران قبل از ظهور پديده اتومبيل جايي بوده كه آدمهاي زيادي «يكي به نعل و يكي به ميخ» ميزدند. بيشتر از هرجاي ديگري در اين بازار چكشها؛ بيهوده روي نعل ميخوردند تا در فرصت مناسب يكي هم به ميخ بزنند.
بازار پالاندوزها از انتهاي بازار چهارسو (كه به يك سهراهي ختم ميشد) شروع ميشد و به طرف جنوب ميرفت و به بازار دروازه، بازار ميدان و بازار شاهعبدالعظيم(ع) ميپيوست. مراجعان اين بازار چهارپاها بودند و چهارپادارها و الاغفروشها و دلالهاي الاغ! اين بازار به علت حضور الاغ در آن و راه انداختن كار اين چارپاي زحمتكش به «خربازار» هم شهره شده بود و هنوز هم گاهي برخي اين اصطلاح را به كار ميبرند.
بازار پالاندوزها مشتري اصلياش الاغها بودند و صاحبانشان براي خريد پالان مناسب آنها را به همراه خود ميآوردند. آن زمان هنوز مد نبود كسي لباسش را قبل از خريد پرو كند اما پرو پالان حتماً بايد براي الاغها اتفاق ميافتاد چون در صورتي كه تنگ يا گشاد بودند ممكن بود پشت حيوان زبانبسته را زخم كنند و كار زخم بيخ پيدا كند و سبب دردسر شود براي صاحبش. براي همين الاغ را ميآوردند تا پالان را پشتش بگذارند و ببيند مناسب او باشد و لق نزند. جداي از پالان، چيزهاي ديگري هم مثل مگسپران، افسار و دهنه، شكمبند، ركاب و... هم به فروش ميرسيد. ضربالمثلهاي «خر همان است پالانش عوض شده»، «بار را خر ميبرد نه پالان» و... هم در همين بازار پالاندوزها نخستين بار گفته شده و روي زبانها افتاده و براي موقعيتهاي مختلف به كار رفته است. اما جز دكانهاي دوخت و تعمير پالان، اين بازار قسمتي هم براي نعلبندي داشته است. دكانهايي كه هميشه جلويشان يكي 2 الاغ مهار شده بودند تا نعل شوند و اين كار گاهي چنان برايشان دردناك بوده كه براي فرار دست و پا ميزدند. ضربالمثل معروف يكي به ميخ و يكي به نعل هم از اين نعلبنديها بيرون آمده و از پركاربردترين ضربالمثلهاي ما شده. داستان اين بوده كه گاهي نعل به پاي حيوان خيلي كوچك بوده و نعلبند هم به جاي اينكه آن را بگذارد براي يك حيوان ديگر يا بيندازد دور، سم را ميتراشيده. البته تراشيدن و سوهان كشيدن سم براي نعلبنديكاري درست و رايج بوده. مثل كوتاه كردن ناخن نه براي كوچك كردن سم به اندازه نعل. منتها اين حيوانآزاري از سوي برخي نعلبندان صورت ميگرفته و اصطلاحات رايجي هم داشتند. جعفر شهري در «طهران قديم» ميگويد كه وقتي شاگرد از كوچك بودن نعل مستأصل ميشد، استاد ميگفت «چرا معطلي پا را بساز» يعني نعل بزرگ پيدا نميكني پا را كوچك كن. وقتي حيوان از اين سوهان كشيدن به تنگ ميآمد، ميگفت «پوزه را بدوز» يعني فشار مهاري كه براي دهن و لب حيوان گذاشتي زياد كن و اگر ميخ در گوشت پاي حيوان مينشست و الاغ نميگذاشت كار را ادامه دهند، ميگفت «نعل را بكوب، ميخ را بكوب». اين عبارت همان يكي به ميخ و يكي به نعل است. يعني الكي روي نعل چكش بزن و سر حيوان كه گرم شد، روي ميخ بكوب. چون سم را زياد تراش داده بودند گاهي جايي براي كوبيدن ميخ نميماند و ميخ در گوشت حيوان فرو ميرفت.
حالا ديگر خبري از بازار پالاندوزها و دكان نعلبندي نيست، اما اين ضربالمثل از روزگاري كه كار و كاسبي اين بازار رونق داشت به يادگار مانده و درباره كساني به كار ميرود كه دو پهلو حرف ميزنند و ماجرا را جوري پيش ميبرند كه طرف مقابل نفهمد از كجا آب ميخورد.
منبع: همشهری محله
ليلا باقري
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمییابند.
نظرات منتشر شده مخاطبین به منزله تایید یا رد آن توسط تورکمننیوز نیست و تنها در جهت رعایت حقوق نظر دهندگان انتشار مییابد.