یادداشت-تورکمننیوز- در پاسخ به آچیک: با عرض سلام به دوست بزرگوارم آچیک. شما در یادداشت خودتان مطالب مختلف و خوبی را مطرح کردهاید که لازم است به برخی موارد آن توضیح داده شود که جریان از چه قرار است.شما ابتدای یادداشتتان را با تناقض شروع کردهاید.
از یک طرف گفتهاید:« انتقاد خوب است و بعد گفتید کم از بزرگان انتقاد نکردید و مظلومنمایی نکنید». خب اگر انتقاد خوب است و به رشد جامعه کمک میکند پس چرا از انتقاد ناراحت شدید.؟ یا انتقاد خوب است که در مورد دیگران باشد؟ وکسی نباید از بزرگان شما انتقاد بکند؟ بعد هم بهتر است این« بزرگ بودن»،«علامه بودن » و«استاد بودن» تعریف شود. این عناوین باید به چه کسی اطلاق شود و چه شرط و شروطی دارد؟.
در کشورهای صنعتی به افرادی فیلسوف و دانشمند و پروفسور گفته میشود که به علم و دانش یک چیز تازهای افزوده باشند. یا یک نظریهی جدیدی برای حل مشکل ابداع کرده باشند یا چند جلد کتاب تئوریک در رشته ی خودش تالیف کرده باشند.یا چیز جدیدی کشف یا اختراع کرده باشند. آنها به این چنین افرادی دانشمند و فیلسوف و پروفسور می گویند. اما ما چکار می کنیم؟ این بزرگان و استادان و علامهها و مولاناهای بزرگوار چه چیر جدیدی به جامعه علمی عرضه کرده اند که ما با خواندن آنها چشممان روشن شود؟ بنده از یکی از طرفداران استاد مرحوم یارجان آخوند نظری سئوال کردم استاد تالیفاتی دارند؟. گفت: «هزاران روحانی تقدیم جامعه کرده است». این یعنی دریایی به عمق یک وجب. ازآن روحانیون جوان هر چه سئوال کنی میگویند: ازاستادان بپرسید. تقصیرها جواب میدهند. درست است استادان جواب میدهند اما خودشان چی؟ همیشه که نمیشود سئوال دیگران را به بزرگان احاله کرد.
گویا این بزرگواران به قول یکی از دوستان با خواندن 22 جلد کتاب روحانی میشوند. آنرا هم بیشتر حفظ میکنند تا درک. هیچ دید انتقادی هم به محتوای کتابها ندارند.خب این غیر از سقوط چه معنایی دارد؟ حفظ کردن که راه علمآموزی نیست فردا هم همه فراموش میشود. چرا راه بهتری را برای علم آموزی ابداع نمیکنید؟ تا طلبههای جوان گرفتار نشوند.اگرقرار بر حفظ کردن باشد یک کتاب هم زیاد است. اگرقرار بر درک کردن و یاد گرفتن باشد هزار جلد کتاب هم کم است. یکی از استادن در مجلهای گفته بود.در دانشگاه هاروارد برای گرفتن فوق دکترا یک هزار جلد کتاب جلوی من ریختند و گفتند در عرض نه ماه باید به سئولاتی از این کتابها انتخاب میکنیم جواب دهید. امتحان هم فقط یک بار گرفته میشود هرکس مردود شد دیگر تمام، از او دوباره امتحان گرفته نمی شود. استاد ملکیان در یکی از کتابهایش گفته بود در اینجا روحانیون شیعه صد جلد کتاب بخوانند مرجع تقلید میشوند اما روشنفکران ما هر سال صد جلد کتاب میخوانند. ببینید تفاوت از کجا تا کجاست.
شما گفتهاید:«بنده به دیدار بزرگان نمیروم». معلوم است کسی که دست بوسی را رواج دهد ویا در نماز جمعه حکم سنگسار را مطرح کنند نمیروم. البته این به معنای بیاحترامی نیست. بنده به دیدار استادانی مانند دکتر سروش، دکتر کدیور، مصطفی ملکیان، محمد مجتهد شبستری و ابولقاسم فنایی که بیشتر آثار آنها را مطالعه کردهام و ارادت خاصی هم به آنها دارم حتی درکنگرههای حزبی بعضی از آنها را از نزدیک دیدهام ولی سراغشان نرفتم. این نرفتنها به معنای بیاحترامی نیست. البته از حق نباید گذشت در میان روحانیون افراد خوب و مهربان و آگاه و دانا و باسواد کم نیستند ولی در تریبونها به آنها میدان داده نمی شود. همچنین باید قبول کرد یارجان آخوند نظری یک سنت بسیار خوبی را برجای گذاشتند آن هم کاهش مراسم فوت از هفت روز به سه روز است و بقیه مراسمها مانند سیام و چهلم و صدقهی ماهیانه و نودم و صدم و سالگرد را لغو کردند از این لحاظ قدردان ایشان هستم و هر جا هم بروم از کار ایشان دفاع میکنم. بعضیها فکر میکنند همین فرهنگ که بر اثر تکرار قداست پیدا کرده جزو اصول دین است. گفته اید :« مشکل جامعه ما زیارتگاه نیست که کج فهمی از آداب و رسوم اسلامیست». بله درست گفتید.همین کج فهمی سبب میشود هر روز یک زیارتگاه به تعداد زیارتگاهای ایران افزوده شود و هر جا نگاه کنی یک زیارتگاه است. آنها زیارتگاه نیستند بلکه دکان هستند برای جمع کردن پول.
این ناشی از جهل و عقب ماندگی فرهنگی است که در هر روستا مسجدهای شیک و مدرن با جمعیتی بسیار اندک و مدرسههای پر از دانش آموز با ساختمانهای مخروبه داریم.مدرسهها با صدها دانشآموز فقط دو یا سه توالت دارند با وضعیتی فاجعهبار. در اینجا ساختن یک مسجد یا حجره یک سال بیشتر طول نمی کشد اما ساختن یک مدرسه نزدیک 5 سال زمان میبرد. اینها آدمهایی هستند که شما برادران روحانی تحویل جامعه داده اید. مردم خیال میکنند فقط ساختن مسجد و حجره ثواب دارد. امروز ساختن توالت برای مدرسه ثوابش از ساختن مسجد بیشتر است. امروز جمعیت یک کلاس به جای استاندارد 20 نفره نزدیک به 50 نفر است.کلاسها از فرط دانشآموزان دارند منفجر میشوند اگر پنجره را باز نکنند از کمبود اکسیژن دچار خفگی میشوند. این افراد عقلشان نمیرسد اگر انسان بخواهد دیندار شود اول باید در مدرسه سواد خواندن و نوشتن یاد بگیرد و گرنه نمی تواند علوم دینی را بیاموزد.
امروزه ما با آدمهایی روبرو هستیم که حداقل 15 بار به حج رفتهاند ولی حاضر نیستند به افراد فقیر روستا اندکی کمک بکنند. اگر این افراد پول حج را به افراد فقیر کمک کرده بودند تا حال میتوانستند 15 خانواده را از فقر نجات دهند. در اصل کار اینها ثواب نیست، تجارت و تفریح است. اینها افرادی هستند که در دامن همین روحانیون بزرگوار پرورش یافتهاند. اینها خیال میکنند دین یعنی کار شخصی و عبادات شخصی. نمیدانند رعایت حقوق شهروندی چیست؟ نمیدانند رعایت محیط زیست چیست؟ ً نمیدانند رعایت قانون مقررات چیست؟این برادران با پارتی بازی مشکلی ندارند. با پرداخت رشوه مشکلی ندارند. دروغ که مثل آب خوردن است. همینکه گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند کافی است؟ اینها پرورش یافتگان همین مکاتب خود ماست که ریا و تظاهر از سر و صورت همه ما میبارد. آیا خبر داریم چه کاشتیم وداریم چه درو میکنیم.
نویسنده: امان محمد خوجملی
گردآوری: گروه خبر تورکمننیوز
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمییابند.
نظرات منتشر شده مخاطبین به منزله تایید یا رد آن توسط تورکمننیوز نیست و تنها در جهت رعایت حقوق نظر دهندگان انتشار مییابد.