امروز : شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

|

دمای هوای شهر

کردن 300x258 - "لینچ کردن را نمی پذیرم، نه برای دکتر خلیلی و نه برای خودم و نه برای شما"یادداشت – تورکمن نیوز: “لینچ” می دانید چیست؟ نوعی تروریسم است. یک یا چند نفر را انداختن زیر مشت و لگد و به قصد کشت یا ناکار کردن و برای درس عبرت دیگران شدن تا می خورد کتک زدن است. درحقیقت لینچ کردن برانگیختن احساسات مردم و عوام و تحریک آنها برعلیه کسی است که می خواهند به دست تودهء مردم تحریک شدهء هیجان زدهء عصبانی وحاضر به جنایت،قربانی بشود. و البته به منظور پاک کردن رد پای تحریک کنندهء اصلی که معمولا در قیل و قال و هیاهو از یاد می رود و در بین جمعیت پنهان و از چشمها دور میشود، به موضوع هویت سیاسی می دهند.

 این یک روش پیش پا افتاده در جهان غیر مدنی است. معمولا می گویند “جهان سوم”. جهان غیر مدنی یا جهان سوم که می گویم الزاما تابع جغرافیا نیست. اصلا نام یک جغرافیای خاص هم نیست.میتوان روابط جهان سومی را در یک محلهء بالای شهر نیویورک هم یافت. جهان سومی شدن تابع زمان خاصی هم نیست. شما در یک لحظه با رفتار جهان سومی که از خودتان نشان می دهید،تبدیل به انسان جهان سومی می شوید.لینچ کردن رفتاری جهان سومی است.در لینچ کردن هیچ عدالت وانصافی مستتر نیست. چون هیچ منطق وعقلانیتی دربین نیست.لینچ کردن زمانی به وقوع می پیوندد که قبلش عقلانیت ومنطق از وجود فرد یا جمع لینچ کننده رخت بر بسته است.

تحریک عواطف قومی و نژادی و ملی و مذهبی معمولا دستمایهء لینچ کردن قربانی است.وقتی رگ غیرت عوام را متورم کردید و فرستادید سمت کسی که قرار است لینچ بشود، آنقدر جو خوفناک،دهشتبار، ترسناک وسنگین می شود که هیچ کس جسارت این که خودش را بیندازد وسط جمعیت تا از فردی که دارند لینچش می کنند دفاع کند، در خودش نمی یابد. زیرا خون جلوی چشم مردم را گرفته است. از حالت اعتدال و عقلانیت فرسنگها فاصله یافته اند. بدون این که نگاه کنند شما که هستید می افتید زیر دست و پایشان و شما را هم لینچ می کنند. ممکن است چند لگد هم یکی از نزدیک ترین خویشاوندانتان به شما بزند. مردم تحریک عاطفه شده، آنقدر جو گیر می شوند که تقریبا به شکل “زومبی” در می آیند. خودی وغیر خودی نمی شناسند.هرکس بخواهد جلویشان بایستد لینچش می کنند.چون تابع عقل ومنطق و شرایط نرمال نیستند. تابع جَو هستند.جوی که بیش از آنکه طبیعی باشد مصنوعی است. “صنعت دست طراحان لینچ”!.

قبل از این که بخواهم این مطلب را بنویسم با تعدادی از دوستان دلسوزم مشورت کردم که آیا به این مسئله ورود کنم یا نه؟ اکثریت آنها بنده را از ورود به این موضوع برحذر داشتند. زیرا می دانستند که به احتمال قریب به یقین خود بنده هم درمعرض لینچ قرار خواهم گرفت. حق هم دارند. می دانم چنین خواهد شد. این بدترین وضعیتی است که جامعهء ما دارد به طرفش سوق داده می شود. جائی که حتی من هم که اعتبارم را از جسارتم و صداقتم و عدالتم می گیرم، از ترس گرفتار شدن به آتش غضب لینچ کنندگان و دچار شدن به سرنوشت لینچ شوندگان، جسارت بیان عقیدهء خودم را نداشته باشم. اگر من این جسارت را از دست داده باشم، پس آنها که برنامهء لینچ را طراحی واجرا کرده اند به مقصد ومقصودشان رسیده اند. در این صورت باید برمزار انسانیت و مدنیت در این نقطه از تاریخ وجغرافیائی که ایستاده ایم فاتحه خواند.

شخصا به خودم اجازه نمی دهم خودم وشخصیتم را اینقدر تنزل بدهم تا ننگ پذیرش چنین شرایطی را و بدتر از آن میراث نهادن چنین شرایطی برای نسل بعد از خودم را بپذیرم و سر درمقابل بی عدالتی واختناقی که لینچیسم برای این جامعه تدارک دیده است خم کنم. چرا باید به “بهانهء مصلحت اندیشی”اجازه داد گوری را که برای زنده به گور کردن جوانمردی و آزادی و حق محاکمهء عادلانه دارد کنده می شود، با خاک سکوت ما پر شود؟ البته که پایمردی و جوانمردی در گیرودار بیداد کردن لینچیسم هزینه دارد. هرکس باید سهم خودش از هزینهء رسیدن به جامعهء مدنی را بپردازد. من هم به وسع خودم پرداخته ام و قسط هایش را هر روزه و با هرجمله از هر نوشتهء مخاطره آمیز می پردازم.

کسانی که این جو را تولید و تشدید می کنند مرتب درکورهء نفرت پراکنی می دمند و باعث ارتفاع زبانه های شعله ور کینه ونفرت کور عوام تهییج شده می شوند تا هیچ کس حتی دکتر سیدی هم نتواند جلویشان بایستد و مانع پیشرفت نقشه هایشان بشود، مراقب هستند تا مبادا درجهء دمای کورهء منطق سوز و عدالت ستیز “پروژهء لینچینگ” آنها با مداخلهء عقلای جامعه پائین بیاید.همهء ابزار های دم دست خودشان را بکار می گیرند تا به نتیجهء مطلوبشان برسند. از هولیگانیسم تا وندالیسم، هرچه شعبان بی مخ دارند روانهء میدان می کنند تا هیچ نفس کشی نتواند با فرونشاندن تب تودهء ملتهب، چشمها وگوشهای بسته شدهء آنها را باز کند. در طول تاریخ و جریان شورشها وانقلابات از این صحنه های لینچ زیاد دیده ایم. عاقبتی هم جز شرمساری و سرافکندگی برای نسل های بعد نداشته است.

نوشته: دکتر جلال الدین سیدی

 

اشتراک گذاری :
اشتراک گذاری :
برچسب ها :

در تلگرام

کانال ما را دنبال کنید

در اینستاگرام

صفحه ما را دنبال کنید

مطالب مرتبط

نظرات کاربران

  • دانشجوی سابق دانشگاه قاضی آنکارا

    جلال سیدی کی دکتر شد خبر نداریم؟هنوز دکترا نگرفتی حاج جلال.این بازیا چیه دراوردی.

نظر شما چیست ؟

* پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
* پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد، منتشر نخواهد شد.
* انعکاس نظر مخاطبین، به منزله تایید آنها از سوی ترکمن نیوز نیست و صرفاً به منظور احترام به نظر کاربران صورت می گیرد.

*

*
*

بالا
ترکمن نیوز