یک عده مثل کشاورزان چوسان قدیم که دائم چشمشان به آسمان بود ، نگاهشان به تالار شیشهای بورس است که مثل پائیز هی رنگ عوض میکند و سبز و سرخ میشود!
عدهای دیگر که به توصیههای جف بزوس ثروتمندترین فرد در تاریخ معاصر گوش کرده بودند و هر ماه مبلغی از درآمدشان را برای خودرو پسانداز کرده بودند، الان با آن مبلغ ماشین شارژی هم نمیتوانند بخرند!
اوضاع مسکن هم طوری کشمشی شده است که تقریباً 40 میلیون نفر با حقوقشان که پول شیرینی هم حساب نمیشود، فقط میتوانند در سال یک متر خانه بخرند و تازه این در صورتی است که حقوقشان را در یک بانک معتبر سرمایه گذاری کنند و به جای غذا خوردن، فتوسنتز کنند، با برگ درخت ستر عورت کنند، دور بیماری و مریضی را قلم بکشند، پیاده همه جا را گز کنند و باقی داستان …
خط فقر هم حوالی ده میلیون تومان است و خط رشوه هم 500 میلیون تومان را رد کرده است تا جایی که 2 میلیون تومان شیرینی بچهها محسوب میشود!
نمایندگان هم که با دقت نظر و ظرافت خاصی در حال بررسی و رصد کارشناسانه و مدبرانه مشکلات هستند و منتظرند وقتی مشکلات به دنده آخر رسیدند و جا برای رگلاژ نداشتند، همان جا آنها آچار کشی کنند و برای همیشه رفع مشکل کنند!
اما در این گیر و دار عدهای پا را فراتر از موکت شان دراز کرده و خواستار حقوق مکفی، رفاه نسبی، ثبات اقتصادی، تامین داروهای ضروری و کالاهای اساسی، هوای پاک، شفافیت در امور و … هستند که چندان مهم نیست چرا که اگر وقعی به خواستههای آنان نهاده شود دو روز دیگر خواستار اجرای قانون از کجا آوردهای و به کجا میخواهی ببری و هزار و یک رقم ان قلت دیگر هستند!
با این وجود لابلای این همه اخبار منفی و نومید کننده، تنها خبر امید بخش و بارقه امید، چراغ سبز آخوندی به کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری است که امید به خدا بیاید و نسخه سیب گندیده و پروژه مزخرف مسکن مهر را بپیچد و خیال ملت را راحت کند. در این صورت از هرم چهار گانه نیازهای مازلو( خوراک، پوشاک، مسکن و خودرو) فقط سه تای دیگر باقی می ماند!
✍️ وحید حاج سعیدی
نظر شما چیست ؟