من احساسم این است که این احکام ظاهری ما را از ماهیت باطنی و معنوی عید قربان دور می کند. شاید این احکام ظاهری در صدر اسلام به خاطر این بوده باشد که افراد ثروتمند ومتمکن تقلب در انفاق و صدقه نکنند و مال مناسبی را برای فقرا در نظر بگیرند. شاید سن سه سال برای گاو قربانی به خاطر این باشد در آن زمان در آن شرایط محیطی و جغرافیایی و اقلیمی احشام حجاز یا کشور عربستان جثه بسیار کوچک و ضعیفی داشته اند. مانند بعضی گاوهای رشتی و جنگلی که با سن سه سال 50 کیلو گوشت دارند. این گاوها شاید برای کسانیکه با دید مادی و ظاهری به قربانی نگاه می کنند خیلی مناسب باشد که 7 نفری یک گاو را برای فقرا در نظر بگیرند.
اما این دید مادی و ظاهری را می شود کنار گذاشت و با عبور از معیار شاخ و دم و… یک گوساله جوان یک ساله و چاق و چله را انتخاب و بهترین و با کیفیت ترین گوشت را برای فقرا و خانواده ی خود در نظر گرفت. با کنار گذاشتن اینگونه انحصارات ظاهری و محدود کننده که برای کمک به فقرا در نظر گرفته شده است، قیمت دام نیز کاهش خواهد یافت و دست مردم برای انتخاب قربانی هم باز خواهد شد. اصل را بهترین دام در نظر گرفت هر کس بنا به بضاعت خود انتخاب نمایند.
متاسفانه ما اصل فلسفه قربانی را فراموش کرده به جای اینکه گوشت قربانی را در بین فقرا و نیازمندان تقسیم کنیم بیشتر خودمان می خوریم و مهمانانی که به دید و بازدید و تبریک عید قربان به منزل مراجعه می کنند؛ می خورند. این روش قربانی فقط خودما و مهمانان را شاد می کند و هیچ شادی و تشاط رابرای خانواده فقرا و محرومان نمی برد. فلسفه ی قربانی فراموشی خود و بردن شادی و نشاط به خانه فقرا و یتیمان و نیازمندان است این اصل اساسی نباید فراموش شود. این اصل، چراغ راهنما و قطب نمای ماست.
چندین سال است که می خواهم که این اصل اساسی را از خودم شروع کنم ولی هنوز نتوانسته ام که اهل خانواده را راضی نمایم. چون تغییر این فرهنگ که در طول قرنها ایجاد شده است کار آسانی نیست. تغییر عقاید افراد پا به سن گذاشته کاریست بس مشکل و وقت گیر. البته نباید نا امید شد و این کار مهم را با دو سه کیلو گوشت هم که شده شروع کرد تا شادی کودکان فقرا ما را هر سال بیشترازسال پیش راغبتر کنند. اگر ما این کار را نکنیم آنها خودشان تلاش خواهند کرد تا با به زیر بار رفتن قرض و بدهی این کاررا بکنند تا کودکانشان در عید قربان ناراحت نباشند چون مقاومت در مقابل خواست کودکان بسیار مشکل است. اما این وظیفه ی کسانی است که قربانی به گردنشان واجب است تا کودکان آنها را شاد نمایند. اگر چنین شود فلسفه ی قربانی تحقق یافته و به اهدافش رسیده است.
نوشته:امان محمد خوجملی
نظر شما چیست ؟