حتی قبل از انقلاب هم چنین کاری مرسوم و پذیرفته شده بود. ولی پیرمردهای روستایی آنانیکه اهل نماز روزه و مسجد هستند هنوز تغییر ساعت رسمی کشور را هضم نکرده ساعت را به قدیم و جدید تقسیم می کنند. به محض اینکه وقت ساعت را اعلام می کنی فوری سئوال می کنند ساعت قدیم یا جدید؟!! بیشتر روستائیان در جشن عروسی فرزندان خود همروستائیان خود را با کارت عروسی دعوت نمی کنند بلکه زمان آنرا از بلندگوی مسجد روستا یک روز جلوتر قبل از اذان نماز عصر با تاکید با ساعت قدیم اعلام می کنند. اعلام و اطلاع رسانی زمان نماز میت را هم به همین شیوه اعلام می کنند.
البته پذیرش ساعت رسمی در میان جوانان و تحصیل کردگان جا افتاده تر است و کسی قدیم و جدید رایا سئوال نمی کند یا کمتر سئوال می کند. بعداز سی شهریور یعنی نیمه ی دوم سال هم زمان ساعت به جال اول خود برمی گردد. بازهم بعضی از افراد برای جلو گیری ازسردرگمی زمان ساعت را قدیم و قدیم می گویند.
فکر می کنم این مشکل در روستاها به مدت 50 سال ادامه پیدا کرده تا 20 سال دیگر هم ادامه پیدا خواهد کرد. یعنی تا زمانیکه دو نسل از افراد جامعه تغییرنکند. وقتی آدم ساعت قدیم و جدید را از پیرمردهای روستایی می شنود به یاد سریال طنز برره ی مهران مدیری می افتد که باعث انبساط خاطر وخنده ی تماشاگران تلویزیون می شد.
نوشته:امان محمد خوجملی
نظر شما چیست ؟